-
نیایش
21 خرداد 1391 13:40
ای خدای بزرگ...آنچنان عشق خود را در دل من جایگزین کن که جایی برای دیگری باقی نماند! آنچنان روح مرا تسخیر کن که هوای دیگری نکند! آنچنان همه ی هستی مرا از وجود خودت پر کن که از همه کس واز همه چیز بی نیاز باشم... آنقدر به من معرفت ده که جز تو کسی را نپرستم آنقدر به من عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیفتم... آنقدر...
-
جملات عاشقانه انگلیسی همراه با ترجمه
20 خرداد 1391 10:35
A heart that loves is always young. قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است Greek Proverb * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else. سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است Anonymous * * * * * * * * * * * * * * * * * * *...
-
بیراه
17 خرداد 1391 10:38
می دانم درام به بیراه می رم اما نمی دونم چه باید کرد احساس می کنم چیزی نمونده که تمام کنم بازی را نه بازی را خیلی وقت است باختم .... چیزی به تمام شدن عمرم نمانده شاید بگوید پیش گو شدم اما نه اینطور نیست احساس می کنم قلبم یاریم نمی کنه گاهی وقت ها بد جور می گیره نفس کشیدن برام مشکل شده از حرف زدن با خودم هم خسته شدم...
-
[ بدون عنوان ]
17 خرداد 1391 08:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 انسانها ناگهان شکسته و پیر نمی شوند، ماییم که دیر به دیر نگاهشان می کنیم! منتـــظر هیــــچ دستی در هیــــچ جای این دنیــــا نبـــاش ! اشک هایت را با دست های خـــودت پــــاک کن .... که همه رهگـــــذرند ... ! همیشه میخواستم مالک قلبت باشم ، نه...
-
کیست که در یابد مرا............
16 خرداد 1391 12:51
کیست که بداند مرا؟ کیست که در یابد مرا؟ کیست که بنگرد مرا؟ کیست که بخواند نامم را؟ کیست که حتی از روی تظاهر بگوید من با تو ام ؟ کیست که حتی از روی تظاهر پا به پای من بگرید؟ کیست ؟ چرا دنیا جایی برای من ندارد ؟ چرا دلم لانه ای برای فریاد ندارد؟ کیست که اشک هایم را که در تنهایی می ریزم پاک کند؟ به راستی خدا چرا دستی با...
-
نمی دانم چه می خواهم..........
16 خرداد 1391 09:53
کجا هستم نمی دانم ..چه می خواهم نمی دانم.. دردم چیست نمی دانم... درمانی دارد نمی دانم... ساعت چند است نمی دانم... چه روزی است ...نمی دانم... فقط تنها چیزی که می دانم پارسال در یک همچین فصلی در یک همچین روزی رابطه ای را شروع کردم چرایش را نمی دانم......اولش بی هدف بود نمی دانم....چرا وابسته شدم نمی دانم... چرا عادت...
-
من عاشق انم.........
14 خرداد 1391 10:02
میان منُ تو فاصله یک باران ست و خیالت که مرا از پنجره می گیرد و می برد قدم زنان تا عشق می رسم به تو با تن پوشی از آغوش و دست هائی پر از طراوت اوّلین سلام گل سرخی که گلبرگ گلبرگ در صدای عطرها هجا می کند تو را میان منُ تو فاصله یک باران ست من عاشق اینم من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم...
-
niceeeeeeeeeeeeeeeeee
13 خرداد 1391 11:24
So Nice به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت who calls you back when you hang up on him کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی who will stay awake just to watch you sleep کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند wait...
-
نمی دانم چرا
13 خرداد 1391 09:50
سلام........................... نمی دانم چرا امروز با دیدنت احساس کردم واقعا دلم برات تنگ شده .... عجیب است دلهره عجیبی دارم وقتی می بینمت اما وقتی کمی ازم دور می شی می ترسم از همه چیز امروز اصلا حال خوبی ندارم نمی دونم چرا بر عکس روز های دیگه دوست دارم ببینمت تمام بدنم می لرزه وقتی با کسی حرف می زنم دوست دارم اول...
-
چقدر شیرین است رؤیای تو...!
13 خرداد 1391 08:21
دیشب باز دلم تنگ تو شد دیشب باز گریه کردم دیشب باز شیرین تر از شیرین در عشق بودم، و دیوانه تر از فرهاد در فراق دیشب باز مجنون لبخند تو شدم و لیلای نگاهت دیشب همه افسانه های عاشقی در من تبلور یافت دیشب باز نقاشی کشیدم نقاشی بودنت را زیبا بود نقاشی رفتنت را تلخ بود دیشب باز دلم را قربانی کردم قربانی رؤیای تو چقدر شیرین...
-
حرف...............
10 خرداد 1391 14:06
"خــــداحافظ" کلمه قشنگی است اگر: به موقع بگوییم... تنـهــــــــایی .. تقــــدیر من نیست, تــرجــــیحِ منـــــه ... همه چیز آرام است .. دل من استثنـــاســت ...! در لابه لای دلشوره ها و ترس ها یم، لب پرتگاه ایستاده ام میدانم دستم را نمیگیری..!! فقط محض رضای خدا پرتم نکــن... ! حتی اگه از دوریت دق کنم ، آرزوی...
-
خسته ام.....
9 خرداد 1391 09:14
خســــــــته ام ... انگـــــار صـــــد ســـــال پیــــاده راه آمــــده ام انگــــار صــــد سـلســـه کـــوه را روی شـانه های نحیــــفم حمـــل کرده ام انگــــار هــــزار ســــال پلــــک بر هم نگذاشتــــــه ام خســـــــته ام ... آنقــــدر خستـــــه که نــــام خــــود را هــــم فرامـــوش کرده ام و هیـــچ یــــادم نیــــست...
-
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
6 خرداد 1391 14:33
بهاری دیگر از راه رسیده اما تو باز هم نرسیدی! تو در کدام جمله نهفته ای؟ از کدام واژه دلگیری؟ تو قلب نوشته های منی همیشه!!! چشمانم لبا لب اشک شده... این لحظه ها درگیر هوایی هستم نمناک که بوی بغضهای در گلو مانده را میدهند... باز همان حس غریب به سراغم آمده! و چقدر دوستش دارم امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم و بیشتر از...
-
خدایا
6 خرداد 1391 09:00
خدایا این روزها پیشم باش ، این روزها بهم نزدیک تر شو، من از تنهایی از ادمها می ترسم .......
-
............................
3 خرداد 1391 14:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ، با دلم و با احساسم کردند.... و مرا در دور دست خودم تنها گذاشتند و من امروز به پایان خودم نزدیکم، پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند...............................
-
با خودم قهرم
31 اردیبهشت 1391 15:47
از امروز تا همیشه با خودم قهرم آری با خود خودم چون وقتی تصمیمی می گیرم هیچ با من همکاری نمی کنه این خود خودم من را خورد می کند و من را وسط راه تنها می گذارد خسته ام از خودم از بس من را نیمه راه رها کرده ................ می خوام جدا شم حتی از خودم اما .....کو جراعت کو قدرت دلم می خواد برای مدتی برم یک جایه دور جای که...
-
دلم برایت تنگ است...!
27 اردیبهشت 1391 08:18
خنده ام می گیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری می گویی: دلم برایت تنگ است . یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمی دانی... دلتنگی ارزانی خودت. من دگر دلم را به خدا سپرده ام ***** می ترسم می ترسم که بازی تمام شود! لحظه ی دیدار دستانم را پنهان می کنم مبادا بفهمی همه چیزم را...
-
شوخی شوخی عاشق می شوید !
23 اردیبهشت 1391 10:40
اساساً هیچ دوستی را نمیتوان بدون هدف و انگیزه دانست. ممکن است انگیزه برای فردی که از بیرون ناظر این رابطه است مشخص نباشد و یا این گونه به نظر برسد که یک زوج بدون هیچ گونه تفکری اقدام به برقراری یک رابطه کردهاند، ولی در واقع این طور نیست و تحت هیچ شرایطی نمیتوان از واژه بی هدف استفاده کرد. اطمینان داشته باشید که...
-
فراموشم نکن...
17 اردیبهشت 1391 15:42
من را در یاب من آن خشکیده درخت بی برگم من آن افتاده با سر موج بر ساحل من آن برگ سفید بر سر دیوار همسایه که دیگر یادی از من نیست نشانی نیست فراموشم مکن ای یار دیرینه تو ای سبزینه خوشرنگ تو ای موج خروشان ای نامه صد برگ فراموشم مکن نگاهم کن اگرچه دور افتادم اگر چه خاموشم اما اگر یادی زمن باقی است صدایم کن که این رویا در...
-
خسته ام...........
11 اردیبهشت 1391 11:39
نمی دونم چرا خستگی عجیبی دارم ... از بودن از زندگی از زندگی کردن دلم می خواد ساعتی با خود خلوت کنم
-
غرور بیجا . . .
6 اردیبهشت 1391 08:56
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد.برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد....
-
عاشقی دلیل نمی خواهد
5 اردیبهشت 1391 11:12
یک بار دختر ی حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی باشه.. باشه!!!...
-
قدم بردار
2 اردیبهشت 1391 11:15
قدم بردار از روی دلم از روی خاطراتم نمی خوام دیگه راز دل با تو گویم مرا تنها گذار با کلبه ویرانه دلم .... مرا تنها گذار با تمام خستگی ام ؛ خستگی که از تو به یادگار دارم چقدر راه امدم با تو حال که به پشت سرم می نگرم می گویم خدایا این راه طولانی را چطور تنها سپری کنم ... تا به نقطه اغاز برسم می گویم خدایا با من باش من...
-
دیدار...........
29 فروردین 1391 10:55
با دیدنش امروز رفتم سراغ صندوقچه خاطراتی که تو این دو ماه قفل شده بود نمی دونم چرا وقتی می بینمش قلبم به تپش می افته ............... اخه من که می دونم اون اصلا هیچ احساسی نسبت به من نداره پس چرا هول می شم پس چرا دسته و پامو گم می کنم .... امروز فهمیدم که نه هنوز دوستش دارم نمی دونم چرا .... چند وقتی است از هم بی خبریم...
-
هیچ کسی به یادم نیست!!
28 فروردین 1391 11:38
هیچ کسی دلش برای من تنگ نمی شه تنها کسی که بیادم است خداست و خودم تنها کسی که دلش برام تنګ می شه خداست و خودم تنها کسی که با من حرف می زنه خداست و خودم .....من هستم و خودم در چهار دیواری دلی جا مانده ایم دلی که باز هم دل خودم است ثانیه ها می گذرد ساعت ها می گذرد روز میشه شب می شه دیگه از خودم هم خسته شدم چقدر خودم را...
-
اندیشه های من
28 فروردین 1391 09:33
به طلوع که می اندیشم غروب دلگیر دل هایمان را تداعی می کند به آغاز که می اندیشم پایان ناخوش خوشی هایمان را یاد آور می شود به بهار که می اندیشم خزان غم زده ی جدایی را می بینم به صبح که می اندیشم شب تاریک و بی انتهای دوری نمود پیدا می کند به تولد که می اندیشم مرگ بی صدای آرزوهایمان جلوه گر می شود به خنده هایمان که می...
-
دل در اشعار پارسی
26 فروردین 1391 14:20
سوزد دل از برای من و من برای دل امشب امیدوار شدم از وفای دل عماد خراسانی نفس درسینه میلرزد زدست دل تپیدنها نگه دردیده میرقصد ز شور وشوق دیدنها پژمان بختیاری به تکلّم به تبسّم به خموشی به نگاه می توان برد به هر شیوه دل آسان از دست کلیم کاشانی گر ز بی مهری مرا از شهر بیرون میکنی دل که در کوی تو میماندبه او چون...
-
پا تو اندازه گلیمت دارز کن.....
23 فروردین 1391 11:35
به خودم قول دادم دیگه ارزوهای بزرگ ،بزرگ نکنم و هر وقت اگر اتفاقی به طرف ارزو های بزرگ رفتم اینو به خودم یاد اوری کنم پاتو اندازه گلیمت داز کن
-
خدا را دیده ای آیا؟
22 فروردین 1391 09:32
تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما، ته قلبت پشیمانی و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز گردی نمی دانی که در را بسته او یا نه؟ یکی با اولین کوبه، به در ، آهسته می گوید: بیا ای رفته، صد بار آمده ، باز آ که من در را نبستم، منتظر بودم که بر گردی و هنگامی که می فهمی دگر تنهای تنهایی رفیقی، همدمی ، یاری کنارت نیست و می...
-
از سفر امدم
20 فروردین 1391 15:29
من از سفر امدم خیلی خوب بود جای همه تون خالی خیلی خوش گذشت سر درد هم خوب شده کمی رفتم دکتر اما خیلی دارو داد