هر چقدر خواستم بگم نه نشود این بار جلوی خودم کم اوردم این بار خود جلوی احساسات خود
زانو زدم شاید بار اول نبود اما ......اما خوب و بد بودنش را نمی دانم فقط می دانم او است و من هم هستم
اما این را می دانم برگ برنده دست من است چرایش را می دانم چون او نمی داند که من او را دوست دارم
پس هنوز برنده ام اه خدایا اگر بداند ....... چه می شود ..... باز هم خوب و بد بودنش را نمی دانم
همین را می دانم از چه ساعتی تا چه ساعتی می توانم ببینمش و به کدام سو باید چشم بدوزم برای دیدنش
عجیب است من هنوز هم از خودم پنهان می کنم که چه دیدم و چه می خواهم سخت است حتی با خودت تعارف داشته باشی
او که به جایی خود ........................
خوب است اینجا را دارم تا بگویم چه می خواهم چه دیدم چه گفت و چه گفتم