امروز با بچه ها و دختر ها قرار شد تا بعد از عید دانشگاه نریم
احساس می کنم کمی برایم خوب شد اما باز بعد از عید باید برم وقتی یادم می افته
که بعد از عید باید برم خستگی عجیبی احساس می کنم دم رفتن که ساعت اخر می شه خوبه
مشکلی ندارم چون اون ها زود تر از ما تعطیل می شن ولی همان لحظه ای که باید رد شوم خیلی
برایم مشکل است خدایا کمکم کن خدایا کاش همان لحظه که می روم نبینمش یارب من خطا کردم اما
تو نایده بگیر یارب کاری کن نبینمش همین که عکسهایش را می بینم بس است بس است بس است
و چه زیبا می گفت مترسک وقتی نمی شود رفت همین یک پا هم اضافیست