انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا
انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا

 

انسانها ناگهان شکسته و پیر نمی شوند،

 

ماییم که دیر به دیر نگاهشان می کنیم!

 

 منتـــظر هیــــچ دستی در هیــــچ جای این دنیــــا نبـــاش !

اشک هایت را با دست های خـــودت پــــاک کن ....

که همه رهگـــــذرند ... !

  

 

همیشه میخواستم مالک قلبت باشم ،

 

نه مستاجرش !

 

 

 

اگه یه نفر بهمون خیانت کنه ؛


ازش متنفر میشیم ،


اما .... اگه یه نفر به خاطر ما به



یه نفر دیگه خیانت کنه !

 


عاشقش میشیم...

 

 

   

 

دلم می خواهد ویرگول باشم

 

تا وقتی به من می رسی کمی مکث کنی

   

در خانه ام را می زنند


میهمان ها


رفتگرها


نشانی گم کرده ها


کودکان


همه


هر کسی


جز تو


کاش


یک لحظه کاش


من گمشده ات می بودم

 

 

 

مساحت خلوتم را پر کن...


فرقی نمیکند ...عمودی یا افقی


همینکه ضلعی


از چهاردیواری ام باشی


کافیست.....

 


 

 

دفتر شعرم

کنار پنجره ورق خورد

شعرم را باد برد

و «تو» ...

ورد زبان همۀ کوچه شدی

 

 

 در دسترس بودنت دیگر برایم ارزش ندارد !


اکنون نه مشترک هستی !


نه مورد نظر !

 

  

بیا حواس خدا را پرت کنیم ؛


تو صداش کن ،


من دزدکی فاصله ها رو بر می دارم .

 

 

 نگـــذار هرکسی از راه رســـید


با ســاز دلـت


تمـــــــرین نوازندگــــــی کند ...

 


 

نه انقدر شیرین باشید که بخورنتون ،



نه اونقدر ...تلخ که تُفِتون کنن ...



 

 

خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟

 

دلم از کار افتاده !

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد