انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا
انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا

توقف ارزو ها

گاهی باید ارزو ها را توقف داد گاهی کمی باید به فکر دل باشی که اون بیچاره چه گناهی  

 

کرده که باید این همه عذاب بکشه .... وقتی می دونی به بن بست هستی ایستاد شو  

 

بیشتر از این خود را عذاب نده .... بیشتر از این به خیالات به محالات فکرنکن زندگی را بساز  

 

حتی اگر شده از زور کار بگیر گرچه می دونم انرژی هم نمانده مبارزه کن با خودت چون 

 

داری از بین می ری مواظب خودت باش مواظب ارزوهات چون بعضی ها امکان نداره  

 

پس رحم کن به خودت به زندگیت به کسانی که با تو هستن به کسانی که با تو  

 

زندگی می کنند ........حرف های است که همیشه خودم به خودم می گم  

 

 

 

 

 

 

با تو ام ...  

 

فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم،دوستت دارم 

 

تنهایی

نمی دونم این چند روز چرا اینطوری شده بد جور احساس افسردگی و تنهایی می کنم 

 

بی نهایت  ....خدایا دریاب مرا ...دریاب تا بتوانم با این تنهایی بسازم دریاب مرا تا در این  

 

تنهایی دست به کار بی عقلی نزنم

 

 

 

 

باعث بانی اون خودم هستم می دانم ....همین ازارم می ده خودم کردم که لعنت بر خودم باد 

 

خدایا خیلی تنها شدم ........ 

 

 

 

خسته ام از خودم خیلی و  این را هم می دونم که دیگران هم بشدت از من خسته هستن 

 

 

اس ام اس تبریک نوروز سال 1391 (سال نهنگ ، اژدها)

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم
قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . .

نوروز ۱۳۹۱ بر شما مبارک
 

 

 

 

 

 

 

باعث افتخار است که عرض شادباش و تبریک اینجانب

زودتر از نسیم روح بخش نوروز خدمتتان شرفیاب شود . .
.

پیشاپیش عیدتان مبارک

.
 

 

 

 

 

 

 

.

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی


یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی
!

فرشته دوست داشتنی بهارمبارک !

 

 

 

 

.
زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده
باد . . .

نوروز ۱۳۹۱ بر شما مبارک

.
 

 

 

 

 

 

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

امسال که آمدی به خانه ما ، عیدی نرود از یادت !

سال نو و نوروز باستانی مبارک

.

.

.

ضمن تبریک سال جدید باید خدمت شما عرض کنم که

بنده امسال قصد ازدواج ندارم ، لطفا سبزه ها را

به نیت یکی دیگه گره بزنید !

.

.

.

دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید / جلوهء گلشن به
باغ همچو نگاران رسیـد

بهار ۹۱ مبارک

.

.

.

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز
جشن نکوداشت نگاه تو ست

پس نوروز بر تو فرخنده باد . . .
.
.
.

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون
؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

.

.

.

ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل فنی برای
شما مسدود می باشد . لطفا اصرار نفرمایید!

عید شما مبارک

.

.

.

اگه جای عمو نوروز بودی چی واسم کادو میآوردی !؟

.

.

.

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،
امروزتان دیروز

دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی
امروز!

.

.

.

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه،
سال رو، ماه رو

روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه
میشه که به

همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!

.

.

.

جشن فـــرخنده فـــرودیـن است / روز بازار گـــل و
نسرین است . . .

نوروز فرخنده باد . . .

.

.

.

فروردین است و روز فـرودین / شادی و طرب را کنـد
تلقیـن

ای دو لب تو چو مـی مرا ده / کان باشـد رسم روز
فـــرودیـن

با آرزوی بهترین بهار برای شما

.

.

.

عید نوروز را به گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و
مادر عزیزم

که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است

تبریک می گویم، سال نو مبارک

.

پیشاپیش عیدتان مبارک

.

.

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی


یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی
!

فرشته دوست داشتنی بهار مبارک !

.

.

.

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده
باد . . .

نوروز ۱۳۹۱ بر شما مبارک

.

.

.

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

امسال که آمدی به خانه ما ، عیدی نرود از یادت !

سال نو و نوروز باستانی مبارک

.

.

.

ضمن تبریک سال جدید باید خدمت شما عرض کنم که

بنده امسال قصد ازدواج ندارم ، لطفا سبزه ها را

به نیت یکی دیگه گره بزنید !

.

.

.

دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید / جلوهء گلشن به
باغ همچو نگاران رسیـد

بهار ۹۱ مبارک

.
.
.

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون
؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

.

.

.

ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل فنی برای
شما مسدود می باشد . لطفا اصرار نفرمایید!

عید شما مبارک

.

.

.

اگه جای عمو نوروز بودی چی واسم کادو میآوردی !؟

.

.

.

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،
امروزتان دیروز

دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی
امروز!

.

.

.

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه،
سال رو، ماه رو

روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه
میشه که به

همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!

.

.

.

جشن فـــرخنده فـــرودیـن است / روز بازار گـــل و
نسرین است . . .

نوروز فرخنده باد . . .

 

 

 

 

عید نوروز را به گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و
مادر عزیزم

که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است

تبریک می گویم، سال نو مبارک 

 

 

کارت پستال تبریک نوروز ۱۳۹۱....تقویم سال ۱۳۹۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم
قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . .

نوروز ۱۳۹۱ بر شما مبارک 

  

 

 

با فلسفه "سیزده بدر" آشنا شویم

مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود...
 
 
 
امروز روز 13 فروردین است، و چه روزی بهتر از امروز که درباره فلسفه 13بدر کمی ‌فکر کنیم، نظرات متفاوتی در این باره وجود دارد. در بیشتر فرهنگها عدد 13 برخلاف عدد هفت، نامیمون و نحس است. اما ما معتقدیم که هیچ روزی نحس نیست. حال به به بررسی نظرات مختلف و مراسم 13بدر می‌پردازیم، تا بدانیم هیچ سنتی بدون فلسفه و ریشه‌های فرهنگی اینچنین نمی‌توانست پایدار بماند.
 
در مورد روز و عدد سیزده دو اعتقاد متضاد وجود دارد:
1.    این روز را نحس دانسته، به همین دلیل برای رفع بلا به دامان طبیعت پناه می‌بردند.
2.    این روز را خجسته پنداشته و برای گذراندن بهتر این روز از طبیعت یاری می‌جستند. 
ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می‌دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه‌ها می‌روند و به شادی می‌پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً (سعد) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سیزدهً تمام ماه‌ها را نحس می‌دانند به اشتباه سیزده عید نوروز را نیز نحس شمرده اند. وقتی دربارهً نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده  می‌شود موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می‌شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که "تیر" نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می‌گویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می‌رفتند و شادی می‌کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی‌ بودن دورهً نوروز را به پایان می‌رسانیدند.

 سبزه گره زدن
افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته‌های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته‌های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می‌کنند و علف گره می‌زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده "اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند". چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می‌دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می‌آورند.  دکتر نیک‌نام دربارة سابقة رسم گره زدن در روز سیزده به‌در می‌گوید: «برخی از آداب نوروز به آیین زرتشتی بازنمی‌گردد بلکه مربوط به باورهای مردمان آریایی است که پیش از زرتشت در سرزمین ایران زندگی می‌کردند. طبق یکی از این باورها، بارندگی به فرشته‌ای به نام تِشتر مربوط است که در آسمان‌ها به صورت اسب سپیدی در حال حرکت است و هرگاه با دیوی به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالی پر از سبزی و خرمی‌و باران در پیش است. به همین دلیل ایرانیان روز سیزدهم فروردین کنار سبزه‌ها و جویبارها می‌روند و به‌ویژه زنان که نمایندة آناهیتا یعنی ایزدآب هستند با نوازش سبزه‌ها و گره زدن آنها حمایت خود را از فرشتة باران نشان می‌دهند.»
 
امّا دکتر وکیلیان می‌گوید: «در گذشته جامعة ما جامعة بسته‌ای بوده است. زن همیشه در خانه بوده و
منتظر بوده تا به خواستگاری‌اش بروند. امروزه تغییراتی به‌وجود آمده اما در گذشته دختران نمی‌توانستند همسرشان را خودشان انتخاب کند. بنابراین مهم‌ترین آمال و آرزوهای هر دختری در گذشته این بود که شوهر خوبی بکند یا زودتر به خانه بخت برود. درباره دخترها این حرف وجود داشت که: دختر که رسید به 20، باید نشست و به حالش گریست. اینها جزء فرهنگ ما بوده است. دختر در 16، 17 سالگی باید به خانه بخت می‌رفت وگرنه مایه ننگ به حساب می‌آمد. اینها واقعیاتی بود که وجود داشت. به همین دلیل دخترها به امامزاده می‌رفتند، سبزه گره می‌زدند و سفره‌های نذری پهن می‌کردند تا شاید نیروهای غیبی کمک کنند و شوهری برایشان پیدا شود زیرا دختری که ازدواج نمی‌کرد جایگاهی در جامعه نداشت.»
 

درباره سیزده بدر
در کتابهای تاریخی و ادبی سده‌های گذشته، که رسم‌ها، آیین جشن‌های نوروزی کهن را یاد و یادداشت کرده اند، چون تجارب الامم، آثار الباقیه، التفهیم، تاریخ بیهقی، مروج الذهب، زین الاخبار و نیز در شعر شاعران به ویژه شاعران دورهً غزنوی که بیشترین توصیف جشن‌ها را در بر دارد اشاره ای به "سیزده بدر" نمی‌یابیم. پرسش اینجاست که اگر در کتاب‌های تاریخی و ادبی گذشته اشاره ای به سیزده بدر و هفت سین نمی‌یابیم آیا این رسم‌ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی‌کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟  نگارنده حالت دوم را باور دارد. زیرا رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی‌تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. دیگر این که می‌دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن‌های رسمی ‌را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می‌کرد. ولی سیزده بدر، رسمی ‌خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند (و نه شاه پسند) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، تا "نحسی سیزده" آسانتر "در" برود، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی‌کرد. و شاید "نحس" بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود. نحس و ناخوشایند بودن عدد 13 و دوری جستن از آن، در بسیاری از کشورها و نزد بسیاری از ملت‌ها، باوری کهن است. مسیحیان هیچ گاه سیزده نفر بر سر یک سفره غذا نمی‌خورند. در باور تازیان سیزدهمین روز هر ماه ناخوشایند است. ابوریحان بیرونی در جدول "روزهای مختار و مسعود و مکروه" در ایران کهن، روز سیزدهم ماه تیر را که (تیر نام دارد) منحوس ذکر کرده است. سالهای زیادی فروردین ماه اول تابستان بود. یکی از نویسندگان در خاطره‌های هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود، قزوین، دربارهً سیزده بدر می‌نویسد: روز سیزده بدر جایز نبود برای دید و بازدید، به یک خانه رفت، هم صاحب خانه به فال بد می‌گرفت و می‌گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده، نمی‌خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آنچه بلا در این سال بیاید، امروز مقدر و تقسیم می‌شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشیم، شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم.  شباهتی که بین سیزده بدر و برخی از رسم‌های کاتارها (بازماندگاه مانویان در اروپا، که ترکیبی از اندیشه‌های زردشتی، فلسفهً باستان و مسیحیت دارند) این پرسش را به ذهن می‌رساند که آیا هر دو ریشهً مشترک باستانی ندارند؟  کاتارها در روز عید "پاک" ( که برخی از سال‌ها به روز سیزده فروردین نزدیک است) از خانه بیرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار می‌گذرانند، و برای ناهار با خود تخم مرغ می برند. در این روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پیدا کردن آنها سرگرمی ‌کودکان است. سه شباهت، یا سه ویژگی مشترک این دو عبارتند از: 
1- آغاز محاسبهً هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربیعی است.
2- در روز سیزده و عید پاک کاتارها به صحرا و دامان طبیعت می‌روند.
3- بازی و سرگرمی ‌کودکان با تخم مرغ فقط در روزهای عید بهاری رسم است، نه فصلهای دیگر سال. 
شباهت دیگر دروغ‌های روز اول آوریل، با شوخی‌های سیزده بدر است. روز اول آوریل، هر چهار سال یکبار مصادف با روز سیزده فروردین است (و سه سال با 12 فروردین). پیشینه و انگیزهً برگزاری سیزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشیره‌های ایران، سیزدهمین روز فروردین، رسمی‌است که باید از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانواده‌ها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیل‌ها و خوردنی‌های سفرهً هفت سین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت می‌روند و سبزهً هفت سین را با خود برده و به آب روان می‌اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخی و بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمی‌ها و ویژگی‌های روز سیزده است. گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری‌ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بیرون کردن نحسی است. این باور، معروف است که "سبزه گره زدن" دختران "دم بخت"، شگونی برای ازدواج و همسر یابی، می‌باشد. در فرهنگ اساطیر برای رسم‌های سیزده بدر، معنی‌های تمثیلی آورده:  شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه‌های تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانهً فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزه‌های تازه رسته - نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا "ناهید" و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقه‌ها به ویژه اسب دوانی - یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است.  
این باور همگانی چنان است که اگر خانواده ای نتواند به علتی تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ویژه با دگرگونی‌های جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، "برای گره زدن سبزه و بیرون کردن نحسی سیزده" به باغ یا گردشگاه عمومی ‌می‌رود.  با دگرگونی‌های صنعتی، شغلی، بزرگ شدن شهرها، فراوانی وسیله‌های آمد و رفت سریع السیر، وسیله‌های ارتباط جمعی و... به ناگزیر شهرداری‌های شهرهای بزرگ، دشواریهای آمد و رفت را پیش بینی می‌کنند. فراوانی اتومبیل و دیگر وسیله‌های آمد و رفت موتوری و نیز وسعت خانه سازی‌ها و شهرسازی‌ها، باعث شده که خانواده‌ها، سال به سال راه دورتری را برای "سیزده بدر" پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاری بیابند. روز سیزدهم فروردین مانند شب آخرین چهارشنبة سال اهمیت ویژه‌ای دارد. اگر با چهارشنبه‌ سوری به استقبال نوروز می‌رویم، با سیزده به‌در نوروزمان را بدرقه می‌کنیم. 
 نوروز که مراسمش محفلی خانوادگی دارد، با دو حرکت اجتماعی و عمومی‌از خانه‌ها به خارج راه می‌یابد، با دو آیین سنتی که نشان از همبستگی جمعی دارند.

لحظه سال تحویل ۱۳۹۱ و نام سال

لحظه تحویل سال 1391 هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران:


ساعت ساعت 8 و 44 دقیقه و 27 ثانیه

روز سه‌شنبه 1 فروردین 1391 هجری شمسی

مطابق 27 ربیع‌الثانی 1433 هجری قمری

و 20 مارس 2012 میلادی
 

 

نام سال : نهنگ  

 

 

رنگ سال 

  

 

 

مراسم خانه تکانی در نوروز

 

 

خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزیاز این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کنکه قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلستکه زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانیبه گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

 

جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود.

خانه تکانی در نوروز

این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. 

 

  

چهارشنبه سوری : زردی من از تو، سرخی تو از من

چهارشنبه‌سوری نام جشنی است که تغییر یافته مراسم باستانی پنج روز آخر سال به نام پنجه دزدیده یا اندرگاه است. این جشن برگرفته از آیین زرتشتی است که ایرانیان از ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد تاکنون در پنج روز آخر هر سال، آن را با برافروختن آتش و جشن و شادی در کنار آن برگزار می‌کنند. 

 

 

 

سفره هفت سین

سفره ای است که در جشن نوروز پهن میشود و هفت چیز -  که با حرف سین شروع میشود – بر روی آن میگذارند.

  1. سیر : نماد اهورامزدا
  2. سمنو : نماد فرشته شهریور و نماد خواربار است.
  3. سبزی:نماد فرشته اردیبهشت و نماد زندگی دوباره است.
  4. سنجد : نماد فرشته خرداد و نماد عشق است.
  5. سیب: نماد فرشته سپندار مذ، فرشته زن، باروری و پرستاری است.
  6. سرکه: نماد فرشته امرداد و نماد صبر و شکیبایی و جاودانگی است.
  7. سماق:نماد فرشته بهمن و نماد رنگ طلوع خورشید است.(سماق واژه ای پارسی است از ریشه سماک)  

 

 

 

 

 

 

دید و بازدید:دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است

سیزده بدر، روز طبیعت:مردم ایران در روز ۱۳ فروردین  به دل طبیعت میروند و در آنجا دروغ سیزده میگویند و سبزه گره میزنند. 

 

 

سنت های نوروز در افغانستان

جشن نوروز در افغانستان با سنت ها و آیین های خاصی اجرا می شود که طی سالیان دراز سینه به سینه و نسل به نسل به افغان ها منتقل شده است.
 

افغانستانی ها با شادمانی به پیشواز جشن نوروز و آغاز فصل طراوت می روند، این روز را به فال نیک می گیرند و به برکت آن، سال جدید را نیک می پندارند.  

*** 'هفت میوه' و 'هفت سین'
مردم در شهرهای مختلف افغانستان چند روز قبل از فرارسیدن نوروز، هفت نوع میوه خشک را برای تهیه 'هفت میوه' می خرند.  

هفت میوه در حقیقت عصاره هفت نوع میوه خشک است که سه روز قبل از نوروز باهم در آب گذاشته می شود.  


این میوه ها شامل 'بادام، پسته،زردالو، چهارمغز، کشمش، شکرپاره ( قیسی) و سنجد' است که باهم مخلوط می شوند.  


روز های نوروز را همه ی خانواده ها از میهمانان خود با هفت میوه پذیرایی می کنند.
به علاوه، در برخی مناطق افغانستان از جمله شهر کابل، مردم سفره ی 'هفت سین' می گسترانند.
هفت سین عبارت از هفت نوع خوراکی است که حرف اول آنها 'سین' باشد.
سیب، سبزی، سرکه، سمارق، سمنک، سیر و سنجد به طور معمول اجزای سفره هفت سین در افغانستان را تشکیل می دهند.
همچنین در شب نوروز، خانواده ها شام مفصلی تهیه می کنند به طوری که یک خروس سفید رنگ را در شب نوروز به نیت اینکه سال جدید پر از سفیدی و خوشبختی باشد ذبح می کنند و آن را با سبزی چلو سر سفره می آورند.  

*** نوروزی
جوانانی که تازه نامزد کرده اند شب نوروز با تحفه ی نوروزی به خانه ی نامزد خود می روند و سال نو را تبریک می گویند.  

 

ابتدا خانواده ی پسر با تهیه ی لباس، جواهرات، حنا و مقداری غذا از جمله کلچه، ماهی، جلبی و شیرینی به خانه ی عروس آینده ی خود می روند و طی مراسمی سنتی با ساز و آواز تحفه ها را به عروس جدید تقدیم می کنند.
سپس خانواده ی دختر نیز تحفه هایی ازجمله لباس مردانه و شیرینی برای داماد آینده ی خود می فرستند.  

***نوشدن با لباس های نو
در آستانه ی سال نو لباس های نو می خرند و معتقدند که همزمان با نو شدن طبیعت، جان و روح انسان و نیز ظاهر او نیز باید نو شود.
پدران هر خانواده همراه با مادر به بازار می روند و با خرید لباس های جدید برای خود و فرزندانشان سعی می کنند با تنپوش های جدید به دیدوبازدید اقوام بروند.  

*** دیدوبازدیدهای خانوادگی
در افغانستان به مناسبت جشن نوروز سه روز اول سال تعطیل است و مردم این سه روز را به جشن و شادمانی می گذرانند و سعی دارند غم و اندوه سال گذشته را با این جشن فراموش کنند.
روز اول نوروز مردم سعی می کنند ابتدا به دیدار خانواده هایی که عزیزان خود را سال گذشته از دست داده اند بروند، بار دیگر به آنان تسلیت بگویند و با دعا کردن برای درگذشتگان با خانواده های آنان ابراز همدردی و 'غم شریکی' کنند.
پس از آن، جوان ترها به دیدار بزرگان قوم می روند و سال نو را به آنان تبریک می گویند.
بزرگان در این روز مبلغی پول به کودکان و جوانان خانواده و بستگان خود به عنوان 'عیدی' هدیه می دهند.
سنت عیدی دادن در افغانستان پیشینه طولانی دارد و در همه ی اعیاد (نوروز، عید فطر و قربان) معمول است.
معمولا کودکان و جوانان از بزرگان درخواست عیدی می کنند.  

*** چرخ فلک سواری
چرخ فلک سواری از دیگر سنت های نوروزی در افغانستان است که مخاطبان بسیاری به ویژه نزد کودکان و نوجوانان دارد.
تفریح و شادمانی کردن به ویژه در ایام نوروز بسیار اهمیت دارد و سعی می کنند از هر ابزاری در این زمینه بهره بگیرند.
جوانان دختر و پسر به صورت جداگانه و دور از هم به بازی چرخ فلک سواری می پردازند و روزهای اول سال را به این شکل شادمانی می کنند.

***گدی پران بازی
جوانان در روزهای تعطیل نوروز به گدی پران بازی می پردازند و این سنت در افغانستان با استقبال گسترده همه ی اقشار مختلف همراه است به طوری که حتی پیرترها نیز به تماشای این بازی می آیند.
این بازی که از  چین وارد فرهنگ افغانستانی ها شده بیش از دو قرن در این کشور سابقه دارد و روز به روز بر محبوبیت آن افزوده می شود.
گدی پران ها به اندازه های مختلف و به قیمت های گوناگون در بازارهای افغانستان به فروش می رسد.
در شهر کابل حتی یک بازار نیز موسوم به 'بازار گدی پران فروشی' (به گدی پران بازی، 'کاغذ پرانی' نیز می گویند) وجود دارد که در آن بیش از 200 مغازه ی گدی پران با انواع نخ و سایر ابزارهای آن به فروش می رسد.
گدی پران بازی بیشتر در روزهایی که باد می وزد انجام می شود و وزش باد در روزهای اول بهار از جمله روز نوروز  فرصت مناسبی برای اجرای این بازی سنتی است.

*** رفتن به دامان طبیعت
افغانستانی  ها سعی می کنند در تعطیلات نوروز با خارج شدن از خانه و رفتن به دامان طبیعت، به این روش روح خود را به تازگی طبیعت گره بزنند.
در روزهای نوروز، مردم بیشتر از خانه های خود خارج و به تپه هایی که در اول بهار سبز می شوند، می روند و تا نزدیکی های غروب در آنجا می مانند.
همچنین رفتن به زیارتگاهها و نیز قبرستان ها برای دعا کردن به روح درگذشتگان از دیگر رسوم آنهاست.

*** ورزش های باستانی
ورزش های باستانی از جمله کشتی در ایام نوروز جزو سرگرمی های افغانستانی هاست.
پهلوانان نامدار در محلی دور هم جمع می شوند و ابتدا یکی از پهلوانان توسط مربی خود به مردم معرفی و گفته می شود که وی آماده کشتی است.
سپس پهلوان دیگری که خواهان رو در رو شدن با وی است با آواز بلند آمادگی خود را اعلام می کند.
این مسابقات صرفا جنبه ی سرگرمی دارد و برد و باخت در آن مهم نیست بلکه فقط سعی می شود مردم به تماشای این مسابقات بیایند.

*** تخم مرغ جنگی
همچنین بازی محلی موسوم به 'تخم مرغ جنگی' نیز در روزهای تعطیل نوروز توسط افغانستانی ها اجرا می شود که شادمانی را به شرکت کنندگان و تماشاگران هدیه می کند.
این بازی به گونه ای است که جوانان تخم مرغ هایی که قبلا در آب جوشانده شده و سفت شده اند را به یکدیگر می زنند. هر تخم مرغ که شکست، بازنده اعلام می شود و به صاحب تخم مرغ برنده تعلق می گیرد.
آنها اگرچه سال ها درگیر جنگ و خونریزی بوده اند اما آداب و سنت های بسیار خود برای شادمانی را فراموش نکرده اند بلکه از هر فرصتی حتی اندک در این رهگذر بهره می گیرند.  

 

 

نورزو از دید گاه حضرت خامنه ای

 

 

 

 

نوروز و این‏که نوروز چیست، در روایات مختلف، تعبیرات مختلفى هست. مثلاً آن روزى  

 

که رسول اکرم  (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم)، امیرالمؤمنین را به خلافت منصوب کرد، آن روز،   

نوروز بود. یا در روایت دیگر، آن روزى که دجّال در آخرالزمان، به‏دست حضرت مهدى(ارواحنافداه) 

 

 به قتل برسد، آن روز، نوروز است. یا حتّى در بعضى از روایات آمده، آن روزى که آدم هبوط کرد،  

 آن روز، نوروز بود. نوروز، یعنى روزى نو در تاریخ بشر و حالتى نو در زندگى انسانها. على‏الظاهر  

 در این روایات، امام نمى‏خواهند بفرمایند که آن روزى که این وقایع در آن اتفاق افتاده است، یا  

 

خواهد افتاد، با روز اول حَمَل، مصادف بوده یا خواهد بود. نه، خیلى مستبعد است که مراد این 

  

باشد؛ مراد این است که معناى نوروز را بفهمیم.

نوروز، یعنى روزى که شما با عمل خودتان، با حادثه‌ا‏یى که اتفاق مى‏افتد، آن را نو مى‏کنید.  

 روز بیست‏ودوم بهمن که ملت ایران، حادثه‏ عظیمى را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویى  

 

(نوروز) است.آن روزى که امام امت، قاطعاً به دهانِ مستکبرِ قلدرِ گردن‏کلفت دنیا -   

یعنى امریکا - مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویى (نوروز) بود؛ حادثه‏ى نویى بود که  

اتفاق   مى‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را، نو روز کنیم. نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه‏ى انسانى قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم. 

 

شعر امام خمینی(ره) درباره نوروز

 

 

به گزارش جهان،حضرت امام خمینی(ره) درباره آئین باستانی عید نوروز شعری سروده است.  

شعر امام از نظر شیوه سبک عراقی است در این سبک شعر از سطح به عمق راه یافته و زیبایی 

 های جان را توصیف می کند. از اینروست که بیشترین سروده های عرفانی فارسی در این قالب  

سروده شده است.
 

 

 


باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا 



جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نَبُود راه به دوست

نازم آن مطربِ مجلس که بُوَد قبله نما

صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند

جام می گیر ز مطرب که روی سوی صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند

منِ سرمست ز میخانه کُنم رو به خدا

عید نوروز مبارک به غنی و درویش

یارِدلدار ز بتخانه دری را بگشا

گر مرا ره به در پیر خرابات دهی

به سر و جان به سویش راه نوردم، نه به پا

سالها در صف ارباب عمائیم بودم

تا به دلدار رسیدم، نکنم باز خطا


  

جشن نوروز بمثابه آئین باستانی در فرهنگ شرق

آدمى نیست که عاشق نشود فصـــل بهـــار

هر گیاهى که به نوروز نجنبد حطب است

(سعدى)

انسان از اولین روزهای حیات خویش که بخاطر بدست آوردن غذا به شکار میرفت، و بخاطر خوراکهای گیاهی می پرداختند، متوجه بازگشت و تکرار حوادث و رویدادهای طبیعت شد. موسم شگوفه ها، جفت گیری پرندگان و چرندگان از یک دیگر و یخبندیها را تفکیک و تشخیص نمود.

دهقانان نیاز داشتند که دوران کاشت و برداشتها را تفکیک نمایند، فصل بندیها و تقویم های دهقانی را بوجود آورند. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان درهمۀ جوامع، با گردش ماه که تغیـیـرآن آسانتر دیده می شد، صورت گرفت. و بالاخره نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد شرقیان همواره دارای فصل نبوده، زمانی شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زمانی دیگر تابستان هفت ماه و زمستان پنج ماه بوده، و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردیده است."سال و ماه سغدی ها، خوارزمیها، سیستان ها، کاپادوکیها و ارمنیها بدون کم و زیاد همان سال چهار فصل بوده است".

پیروان آیین زرتشت را عقیده بر آن است که در روز شش ماه فروردین زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، لذا این روز را به نام "نوروز" جشن می گرفتند.

در ادبـیـات فارسی دری جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت میدهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید شهریار بزرگ سلسله پیشدادی نسبت داده و نوروز را "نوروز جمشیدی" گفته اند. فردوسی شاعر بزرگ و توانای زبان پارسی در مورد ریشه ای تاریخی نوروز چنین گفته اند : "جمشید بعد از یک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. (هرمزد روز اول فروردین را می گفتند) چون مردم این شگفتی ازوی بدیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند".همچنین، از زبان ابوریحان بیرونی نقل قول شده که گفته است: "نوروز از رسم های پارسیان است و نخستین روزی است از فروردین ماه و از این جهت آن را "روزنو" یاد کرده اند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس او است، از این پنج روز همه جشن هاست."

در منابع معتبر دیگر آمده است که در این روز کشتی نوح عیله سلام بر کوه جودی به زمین نشست و خلقت عالم در همین روز انجام پذیرفته است .حضرت ابراهیم علیه سلام در همین روزعلیه بتان قیام نموده است. و پیامبر گرامی اسلام در همین روز به پیغمبری مبعوث گردیده است . اما گویند که میله شانداری در زمان زردشت در ام البلاد بلخ با صرف شربت (سوما) برگزار میگردید غالبآ همین شربت هفت میوه نوروزی فعلی ادامه همان شربت سومای آریائی باشد که تا کنون در کشور ما مروج است . کوشانیان، یفتلی ها و شاهان کابل در بهاران جشن نوروز را باشکوه و جلال برپا میکردند .

کنشکای کبیر در بهار توسط تخت روان از تکسیلا به بگرام کوچ میکرد و تا ختم تابستان در بگرام و کابل باقی میماند و میله های نوروزی در دوره های سامانیان در بلخ و بخارا و در دوره های غزنویان در غزنی و در دوره های تیموریان در شهر ها با عظمت و به عالیترین شوکن و جلال تجلیل میشده است . و شربت هفت میوه نوروزی با گوشت لاندی نوروزی صرف میشد.

نوروز جشنی است باستانی، که هزاران سال پیشینه دارد. نوروز نه تنها در فرهنگ و تاریخ ما و ملل و کشورهای همسایه و همریشه با ما پرسابقه ترین جشن است، بلکه اصلاً در جهان نیز همطرازی ندارد .


به قرار اسطوره های ویدا و اوستا، جشن نوروز در زمان یما (جمشید) سرسلاله شاهان پاراداتا یا پیشدادیان بلخ بنیاد یافته است .این اسطوره ها به هزاران سال پیش بر می گردند و تثبیت وجود شخصیت های اسطوره یی و زمان وقوع رویدادها در آن ها تا کنون ممکن نشده اند . و اما در روایات قدیمی از پنج تا هفت هزار سال و بیشتر از آن تذکررفته است .


در یکی از روایات آمده است که چون یما بر اورنگ شاهی نشست، با دیوان به جنگ پرداخت، آنان را شکست داد و تابع کرد و به فرمانبرداری و کار مجبور شان کرد .

یمای درخشان دیوان را بفرمود تا کان ها بکند و جواهرات برون بیاورند و به قعر دریا ها بروند و گوهرها برون نمایند و مردمان را راه ثروت بیاموزند، عطرهای خوشبو فراهم بکنند و جامه های رنگین ببافند.


به شکرانه وفور نعمت و آسایش و رفاه بود، که یمای بزرگ و درخشان جشنی برپا ساخت. در همین جشن آفریدگار یما را از زمستان سخت با سرمای نابودی آور، که در پیش بود، آگاه گردانید‌. به یما هوشدار میشود که سرما از قله بلند کوه ها تا قلب دره ها و دریا ها را فرا خواهد گرفت و همه جا از برف پوشیده خواهد بود و تنها یک سوم از جانوران، که در بیابان ها و دره ها و کوه ها بسر میبرند، خواهند توانست بگریزند و بقیه هلاک خواهند شد و یما را بفرمود تا برای حفظ آدمیان و جانوران و نباتات پناهگاه بسازد، تا دوران سرما آن جا باشند و تباه نگردند . پس یما چنان کرد و برای مردمان پناهگاه بساخت و از حیوانات و نباتات هم از هر نوع دسته‌ یی را در آن جاگرد آورد .


اسطوره ها حکایت دارند، که زمستان براستی پر از سردی و یخبندان طولانی بیامد، اما بالاخره مژده پایان آن هم رسید و به شکرانه آن یما جشنی پرشکوه برپا کرد، که همین جشن نوروز است و تا امروز برغم همه سرد و گرم روزگار و آن همه تیغ و آتش که زادگاهش را بار بار درید و برید و پاره کرد و بسوخت و خاکستر ساخت و غرقه در خون نمود ، وارثان فرهنگ آریایی آن را فراموش نکردند و ترک ننمودند .


و اما در اسطوره ها یما خود دچار فرجام سخت میگردد : چون دیوان را کار گران آمد پیش ابلیس برفتند و نزد او بنالیدند و چاره بخواستند . ابلیس خود را در صورت فرشته بر یما ظاهر ساخت و او را فریب داد و در نتیجه براو زوال نعمت شد .


این ضحاک یا اژدها که به گونه حیوان بزرگ ، زورمند و آدمخوار، با سه سر و هفت چشم تمثیل شده، در واقع پادشاه سامی بین النهرین بوده است . چند هزار سال پیش دولت پیشدادیان در اثر لشکرکشی پادشاه سامی بین النهرین سقوط کرده و یما تاج و تخت خود را و همراه با او مردم همای بخت خویش را از دست داد . ضحاک بر مردمان ظلم بسیار و طاقت فرسا روا داشت، تا این که تریتونا (فریدون) برادر زاده یما، قیام نمود و ضحاک را بکوفت و کشور و مردم را از ظلم و برده‌گی نجات داد .

مراسم با شکوه جشن نوروز در همه اداوار تاریخ وجود داشته و در هرزمان از چند هفته پیش مردم در فکر تهیه و تدارک نوروز میشدند. خوشبختانه این عنعنه تا امروز رواج داشته و باکیفیت خود باقی است. از همین لحاظ فرهنگ های یونان و باختری و یونان بودائی به تنها بر فرهنگ قدیمی ما صدمه زده نتوانست بلکه بر غنامندی آن افزوده است.

نوروز یکی از قدیمی ترین اعیاد و جشن های آریائی و یادگار چند هزار ساله کشور باستانی ما میباشد . این جشن بزرگ ملی زمانی در سرزمین آریانا برگزار گردید که بیدادی و تجدد حیات در طبعیت اغاز گردید تجدد و بیدادی هنگامی اغاز گردید که زمستان پایان یافته و در دامان کوهساران لاله و ریحان روئید . گفته شده است که نوروز یادگار کیومرث میباشد.

از مانده گارهای این میله باستانی از نسل ها حفظ شده و به ما رسیده است. که گذشته گان ما دراین روز خوشی عنعنوی ارج گذاشته و درآن روز لباس نو تهیه می نمودند ،خانه تکانی میکردند، دروازه ها و کلکین ها را پاک میکردند تا در شب نوروزهمه اتاق ها و خانه های شان پاک باشند.

اکثر مردم گندم در گلدانها می رویانیدند و درشب نوروز گلدان ها را بالای دسترخوان می آوردند و تعداد چند شب پیش از نوروز سمنک می پختند و یک روز پیش از نوروز مردم به حمام میرفتند و سر و صورت شان را اصلاح و می شستند و دست و پا خود را خینه میکردند و در روز نوروز به مسجد میرفتند دعا میخواندند و یکدیگر را در آغوش میگرفتند و می بوسیدند و سال نو را تبریک می گفتند و عقیده به این بوده که در موقع تحویل سال نباید از خانه و خویشاوندان شان دور باشند و همچنان دهن بوجی ها و خلته های آذوقه و خوراکیها را باز میگذاشتند و منتظر تحویل سال می بودند.

نوروز یکی ازسُنت های نادریست که با وجودِ هزاران سال فراز و نشیب هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان و در تمام ممالک فارسی زبان و شرقی به حساب میآید. این روز که مصادف است با اول حمل ۱۳۸۸ تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص میسازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ بسیاری ممالک شرق مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد. آئین های کهنی که درین ممالک مروج است شباهت های زیادی باهم دارند:

یاد کردن از مردگان یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز است که به این مناسبت به قبرستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند.در برخی از شهرها و محلات، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و برمزار جمع می شوند.

اصطلاح "خانه تکانی" را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعـمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود.

پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. سفرنامه نویسان دوره های مختلف در شرح و وصف جشن های نوروزی، از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به "نو" ساختن دارد، رقم عمدهً هزینه های فصلی - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانواده ها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میـپوشند. کسانی که به هرعلت لباس نو ندارند، می کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پیراهن - درهنگام سال تحویل، نو بـپوشند. در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش میدادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی ازدشواری های خانواده ها بود.

دید و بازدید های نوروزی رسمی است که نخست به خانهً کسانی بروند که "نوروز اول" در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفی بگذرد، در خانه می نشـینند.

هدیه وعیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پـیشکشها و بخششهای نوروزی- پـیش ازاسلام و بعد از اسلام- خبر می دهند، از رعـیت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، منشیان، کارگزاران و شاعران،از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان. رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنین آورده : نیشکر در روز نوروز یافت شد، پـیش از آن کسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بـیرون آورند و از آن شکر ساختـند.و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند، و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد. پـیشکشی رعیت و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که - گفته یا نگفته - به آن متعـهد بودند. و "خزانه" کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید (به ترتیب؛ اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار می کرد و هرچه قابل خزانه بود نگه میداشت، و آنچه میخواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند می بخشـید.

تصاویر از رسم شرقیها در جشن باستانی نوروز

نوروز به مثابه سرآغاز فصل بهار، با زندگى عینى مردم افغانستان پیوند داشته و بخش بزرگ از مردم این کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمى استقبال کرده و صفحه جدیدى از کار و فعالیت خود را آغازمى کنند، از این روى کشاورزان با برگزارى مراسم ویژه اى از آمدن نوروز تجلیل مى کنند.

واقعیتهاى زندگى انسانى و اجتماعى مردمان این سرزمین توأم با استقبال همیشگى شان از فصل بهار به مثابه موسم کشت و کار و غرص نهال «نوروز» را همواره گرامى خواهد داشت.

خانواده های کابلی در خانه های خود به خانه تکانی آغاز کرده اند. آنان فرشهای خانه ها را ازگرد و خاک پاک میکنند. کابلیها خانه های خود را با شیوه های ویژه ای می آرایند و برای برگزاری جشن نوروز آماده می کنند. در اکثر مناطق افغانستان خانواده ها جشن نوروز را با سفره هفت میوه خشک و سمنک (سمنو) و رفت و آمد به خانه های خویشان و دوستان تجلیل می کنند.

سمنـــــک نــــــذری بهــار است دخترها دور اش قطـــــــار است

سمنک در جوش، ما کپـچه زنیم دیگران در خواب، ما دفچه زنیم

عدد هفت از زمان فرهنگ ویدایی در سرزمین ما عدد نیک و حتی مقدس پنداشته میشد.به گونه مثال در آیین میترایی بر هفت اصل تاکید میشده است. باور به پروردگار یکتا، داشتن تنها یک همسر، مخالفت با برده ‌گی و برده ‌داری، اسیر افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمامداران و رهبران دینی و دولتی، از شمار همین اصول است .


به همین سان هفت مرحله سلوک ــ طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا ــ وجود داشته، که شیخ عطار از آن در منطق الطیر به نام هفت وادی سلوک یادکرده است .


در آیین زردشتی نیز عدد هفت مقدس بوده است، چنانچه پیروان این آیین بایستی راستی و درستی، پاک منشی، پندارنیک، گفتار نیک و کردار نیک، عشق و محبت و خدمتگذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار میدهد.


در ادیان موسوی و عیسوی و همچنان در دین مقدس اسلام نیز عدد هفت به تکرارآمده است.

به روی سفره رنگین نوروزی هفت خوردنی که نام آن با حرف سین آغاز گردد، قرار داده میشود. مثلاً سیر، سرکه، سمنک، سمارق، سنجد، سیب، سبزی (پالک)، سبزه و غیره . چنان به نظر میرسد، هفت سین در گذشته های دور هم نزدیک به رسم امروزی بوده باشد، گرچه پسانتر ها سفره نوروزی با شمع، شاخه های گل، شاخه برخی درختان بارور، خوشه غله جات، حبوبات، آب، شیر، عسل و تخم مرغ هم تزیین میشد .


هفت میوه یا میوه تر کرده نیز از شمار سنن نوروز است. چند روز مانده به نوروز انواع شیرین کشمش، آبجوش، شکر پاره و امثالهم را میشویند و در آب ترمیکنند. یک روز پیش از نوروز خسته باب چون چهارمغز، بادام، خسته و پسته را نیز پوست گرفته، به میوه های دیگر اضافه میکنند . یک مشت سنجد هم با پوست اضافه میشود . این ترکیب خوشمزه و در عین زمان بسیار مفید و صحی، معمولاً در نوروز بعد از غذای ظهر صرف میگردد. از شمار غذا های نوروزی رایج ترین آن سبزی چلو و ماهی است.

داماد ها به خانه نامزد خود خوانچه نوروزی میبرند . ماهی و جلبی جز اصلی خوانچه را تشکیل میدهد . سایر خوردنی ها و نیز تحفه ها نظر به سلیقه و توان طور دلخواه برآن اضافه شده میتواند. بردن گل هم نزد خانواده های شهری و روشنفکر رایج گشته، که هم با روحیه نوروز همخوانی دارد و هم به هر رو پسندیده و نیکو است.

مردم شهر کابل و حومة آن‌، در روز نوروز عمدتاً در زیارت سخی‌، شهدای صالحین‌، عاشقان و عارفان‌، خواجه صفا، باغ بابرشاه و زیارت ملا بزرگ جمع می ‌شوند. در این روز در کابل دو رویداد هیجان ‌انگیز صورت می‌ گیرد، یکی بلند کردن جنده (بیرق‌) زیارت سخی و دیگری بالا کردن توغ (علم‌) مندوی‌.

برافراشتن بیرق سخی در کابل‌: معتقدان و اخلاص‌مندان علی شیرخدا، چند روز پیش از نوروز به خاطر آمادگی از تجلیل روز تولد شاه اولیا و پوش جدید علم مبارک و برافراشتن علم ترتیبات می ‌گیرند. شب نوروز همان جا در زیارتگاه سخی شب را با منقبت‌ خوانی در صفات امام علی و دعاخوانی به پایان می‌ رسانند و روز نوروز که نخستین روز سال نو خورشیدی می‌باشد، به ساعت ۹ صبح در حالی که شاروال (شهردار) کابل و والی کابل و تعدادی از روحانیون و جمع غفیری از اهالی کابل حاضر می‌باشند، علم سخی‌، شاه اولیا، توسط معتقدان و اخلاص ‌مندان سرسپرده ‌اش در میان شور و هلهله و هیجانات مردم بلند می‌گردد. در حین بلند شدن علم‌، ارکستر بلدیة کابل موزیک احترام می ‌نوازد و از هرسو صداهای هیجان ‌آمیز«یا علی یا علی‌» و صدای کف ‌زدنهای هیجان‌ انگیز به گوش می‌رسد.

در شهر کابل پایتخت نیز، میله هاى نوروزى در محلاتى به نام خواجه صفا، شاه شهید، دامنه سخى، کاریز میر، تپه زیباى استالف، گلغندى چاریکار برگزار مى شود.

از جمله سنتهاى جشنهاى نوروزى و آغاز سال نو، راه اندازى میله سمنک (سمنو) در شب اول نوروز همراه با سرور و شادمانى و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است)، تهیه هفت سین هم در برخى نقاط افغانستان متداول است.

در روایات تاریخى آمده است که یک تن از امیران ازبکهاى ماورألنهر بنام امیرعبدالله دیگ بزرگى را که از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰هجرى قمرى به بلخ انتقال داد، در آن دیگ آب هفت میوه گرفته مى شد و در روز نوروز براى مردم توزیع میشد.

تصاویر از تجلیل نوروز در افغانستان

در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن "کمپیرک" با دهها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژه ای برگزار می شود. کمپیرک مردی است با لباس بلند رنگی، که نماد بهار دانسته می شود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژه ای صحبت می کند.کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم می دهد و برای مردم دعا می گوید.کمپیرک با افراد خود با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه شادی می آفریند؛ از مردم کمک جمع می کند و به فقیران می دهد.

جشن نوروز در بسیارى از نقاط افغانستان، باشکوهمندى خاصى برگزار میشود. بلخ در شمال افغانستان و در نزدیکی رود آمو یا جیحون قراردارد مردمان این شهر پس از ویرانی آن بدست قیس بن هیثم، شهر جدید بلخ را در بیست کیلومتری شرق آن بنا کردند که امروز بنام مزار شریف و آرامگاه منسوب به حضرت علی است شهرت دارد.

گفته میشود که یکی از با شکوهترین مراسم نوروزی در شهر شیعه نشین مزارشریف بلخ در افغانستان برگزار می شود .مردم افغانستان اعتقاد دارند که بر پائی جشن گل سرخ به درازای تاریخ بلخ باستان قدمت دارد. این جنبش را "میله گل سرخ" نام نهاده اند، زیرا دشت های بلخ درین موسوم غرق گل سرخ شقائیق میشود. در منابع مختلف آمده است که که مزار شریف کنونی، جایگاه آتش کده نوبهار بلخ و آرامگاه اشو زرتشت، پیامبر زردشتیان بوده که پس از چیرکی نیروهای "خالد بن ولید" بر این سرزمین ف وی انرا ویران کرد و به جای آن مسجدی بنا کرد .پس از چندی، با به خاک سپردن علی بن ابیطالب زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب در محل کنونی روضه سخی، این مکان که به اعتقاد مردم ف مکان مقدس بود مرکز برپائی جشن های نوروز شد. ازین رو مزار شریف، مرکز برگزاری جشن گل سرخ است که همه ساله با بر افراشتن علم مبارک "سخی شاه اولیا" آئین های نوروزی آغاز می شود. جشن نوروز در مزارشریف به "میله گل سرخ"، به مناسبت روییدن گلهای سرخ در دشتها و کوههای اطراف این شهر به نوروز، شهرت یافته است.

یکى از سنتهاى مردم افغانستان، به ویژه در شهر شمالى مزار شریف و نیز در کابل پایتخت، بر افراشتن جنده (علم پوشیده از پارچه هاى سبز رنگ) است که به جنده سخى معروف است.

برافراشتن این علم، از وجوه مذهبى جشن نوروز در افغانستان است.

بر اساس یک روایت تاریخى، درسال ۱۲۸۸ هجرى که نایب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت على در مزارشریف) ملحقات و خانه هائى اعمار کرد و چوب راست و محکمى را از جنگلهاى ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارک از آن کار گرفت که تا امروز مورد استفاده است.

بدین ترتیب جشن باستانی نوروزدر شهرهای مختلف افغانستان با خصوصیات و تفاوت های خاص محلی برپا می گردد.

صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را به مناسبت فرارسیدن بهار و جشن باستانی نوروز و بهار نو و روز نو حضور شما خوانندگان و دوستان عزیز تقدیم نموده و آرزو دارم که بهار و فصل نو، پیام آور خوشی و سعادت مردم افغانستان باشد.و ازدربارخداوند استدعا می نمایم که مردم رنجدیده ما درین سال پر میمنت از پیروزیها ،صلح و صفا مستفید شوند و خدا این سال را برای همه ما و شما نیک گرداند.