انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا
انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا

چقدر شیرین است رؤیای تو...!

دیشب باز دلم تنگ تو شد

دیشب باز گریه کردم

دیشب باز شیرین تر از شیرین در  عشق بودم، و دیوانه تر از فرهاد در فراق

دیشب باز مجنون لبخند تو شدم و لیلای نگاهت

دیشب همه افسانه های عاشقی در من تبلور یافت

دیشب باز نقاشی کشیدم

نقاشی بودنت را

زیبا بود

نقاشی رفتنت را

تلخ بود

دیشب باز دلم را قربانی کردم

قربانی ر‌ؤیای تو

چقدر شیرین است رؤیای تو...




قول داده ام...

گاهـــــــی

هر از گاهـــــی

فانـــــوس یادت را

میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم

خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛

هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم

اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد