انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا
انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا

باز چشمام هوای گریه داره

با سلام بر ضامن آهو 

 

 

باز چشمام هوای گریه داره هوای یاری داره که کبوترهای دور حرمش حلقه زدند 

 

 

 

چشمام به یک شستشو احتیاج دارند که با نگاه کردن به منارهای حرمش قطره ای  

 

اشک از چشمانم جاری شود یا امام رضا امروز روز میلاد توست طلب کن دلهای که  

 

امرروز صدات می کنند پیش خداوند بگو از دلهای خسته ای که وقتی به حرمت میان  

 

اروم می گیرند به خدا بگو از دستهای خسته ای که هر لحظه دعا می کنند به زری برسند  

 

و وقتی دستها به زری مبارک می رسد بی اخیتار اشک ها جار ی می شود . 

 

امید دلها خسته باشه چون خانه ات کلبه است برا ی خسته دلان   

 

مرا فرا خوان تا بار دیگر دستهای خسته ام در یابد تو را مرا فرا خوان تا بار دیگر  

 

غبار را از چشمانم بشوی مرا فرا خوان تا بار دیگر مانند کبوترانت به دور حرمت بگردم  

 

مرا فرا خوان یا امام رضا توای پناه دل خسته گان دلم امروز خسته تراز هر روز است  

 

 

میلادت مبارک

سخنانی زیبا از امام رضا(ع)

1ـ سه ویژگى برجسته مومن

لایکـون المـومـن مـومنـا حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال : 1ـ سنه من ربه .
2ـ وسنه من نبیه.
3ـ و سنه من ولیه.
فـاما السنه مـن ربه فکتمان سـره. و امـا السنه من نبیه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن ولیه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـومـن , مـومـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.

2ـ پـاداش نیکـى پنهانـى و سزاى افشـا کننـده بــدى

الـمستتر بـالـحسنه یـعـدل سبعین حسنه, و المذیع بالسیئه مخذول, و المستتر بالسیئه مغفور له.(2)
پنهان کننده,کار نیک (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشکار کننده کار بد سـر افکنـده است, و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است.

3ـ نظافت

من اخلاق الانبیاء التنظف.(3)
از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاکیزگــى است.

4ـ امین و امیـن نمـا

لـم یخنک الامیـن و لکـن ائتمنت الخــائن.(4)
امین به تو خیانت نکرده(و نمى کند) و لیکن (تو) خائن را امین تصور نموده اى.

  
 
دامنى اشک
مى رسم خسته، مى رسم غمگین

 

گـرد غـربت نشسته بر دوشـم
آشـنـایـى نـدیـده چـشمانـم

 

آشـنـایـى نـخوانده در گوشم
مـى رسـم چون کویرى از آتش

 

چون شب تیره اى که نزدیک است
تـشـنـه آفـتـاب و بـارانـم

 

چـشم کم آب و سینه تاریک است
مـى رسـم تـا کـنـار مرقد تو

 

دامــنــى اشــک و آه آوردم
مـثـل آهـوى خـسته از صیاد

 

بـه ضـریـحـت پـنـاه آوردم
مـثـل پـروانه در طواف حرم

 

هـسـتی ام را به باد خواهم داد
تـا نـگـاهم کنى ، تو را سوگند

 

بـه عـزیـزت خـواهــم داد
 
مصطفى محدثى خراسانى 
 
  

چندی در مورد ضامن آهو

 

 

شناسنامه ی حضرت رضا

نام :علی

لقب : رضا

کنیه: ابوالحسن

تاریخ تولد:11ذی القعده سال 148 هجری قمری

محل تولد: مدینه

نام پدر: موسی

نام مادر: نجمه

تاریخ شهادت: آخر صفر سال202 هجری قمری

محل شهادت: روستای سناباد

سال شمار زندگی امام رضا(ع) بر اساس تاریخ ه.ق

148: تولد امام رضا(ع)

179: زندانی شدن امام موسی کاظم (ع) در زندان به دستورهارون الرشید

183: شهادت امام موسی کاظم (ع) در زندان بغداد و آغاز امامت حضرت رضا(ع)

200: هجرت تحمیلی امام رضا(ع) از مدینه به مرو

201: تحمیل ولایتعهدی به امام رضا (ع) از سوی مأمون

203: شهادت اماوم رضا

 

  

 

لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر

 

مجبور شدم به هر کسی رو بزنم  




یک سر به شما ضامن آهو بزنم 

 

تحقیر شدم چونکه فراموشم شد 
 در محضر هر غریبه زانو بزنم  

یکی از داستان های زندگی امام جعفر صادق (ع) را در این جا میتوانید

 

 

 

یکی از داستان های زندگی امام جعفر صادق (ع) را در این جا میتوانید بخوانید 

صدقه، کلید روزی  

 

  

 

هارون بن عیسی می‌گوید: امام صادق علیه السلام به پسرش، محمد، فرمود: 

 

 از پولی که برای مخارج خانه گذاشته‌ایم چه مقدار باقی مانده است؟ عرض کرد:  

 

چهل دینار، فرمود: تمام آنها را به عنوان صدقه به مستمندان بده، عرض کرد: 

 

 (پدر جان!) جز همین چهل دینار چیزی باقی نمانده است، حضرت فرمود:  

 

تمام آنها را صدقه بده! خدای متعال به جای آن خواهد فرستاد، آیا نمی‌دانی هر چیزی  

 

کلیدی دارد و کلید روزی صدقه است؟! 

محمد همه آن چهل دینار را صدقه داد. بیش از ده روز نگذشت که از جایی برای  

 

امام صادق علیه‎السلام چهار هزار دنیار رسید. حضرت به محمد فرمود: 

 

 پسرم! ما چهل دینار به خدا دادیم و او در عوض، چهار هزار دینار به ما داد.(1)  

 

یا مولا

 

تا صورت پیوند جهان بود علی بو د 

 

تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود 

 

 

 

 

شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام رو خدمت شما عزاداران تسلیت عرض می کنم  

 

امیدوارم که در این شب های عزیز  رو از دعای خیرتون بی بهره نگذارید

تفاوت دید زن و مرد از نظر ایرونیها !!!

 

 

وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد،

بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!

وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه !

چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟



وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه

جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!!


وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه… هزار ماشاا… چه تیپی داره…

میمیرن واسش دخترا !!



وقتی یه دختر از دار دنیا یه دونه دوست پسر  داره :


چی بگم والا!!! حجب و حیا دیگه جا نداره تو این مملکت!! دیدیش … بزا دهنم بسته باشه…



وقتی یه پسر ۱۰ تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اینقدر خاطر خواه داره،

خدا وکیلی بهترین دخترا میرن طرفش… ولش نمی کنن که…



وقتی یه آقای محترم!!! خیابون رو با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیره :


لامذهب عجب دست فرمونی داره…



وقتی یه خانم مثلاً یادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطیه….


بابا برو آشپزخونه قرمه سبزیتو بپز!!! والااااااا



وقتی تو یه جمع ، آقا پسری سر و زبون دار داره مجلس رو گرم می کنه:


هزار ماشالا!!!!!!! روابط عمومیش بیسته؟؟؟!!!



شرایط بالا برای یه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبک!!! خانم باش



نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰


میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!!



باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰


متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه ..



تنگ دلم



باردیگر


تمام خستگی ام را

 

در کوچه پس کوچه های یادت


فریاد می زنم


همه نبودن هایت را


با خودم تکرار کنان


زمزمه می کنم

 
و شکوه صمیمی لبخندت را


بر آستان دلتنگی هایم


می آویزم


هرروز


بارها و بارها


بی آنکه خواب نازک پلکهایت را پریشان کنم

 
با ساده ترین واژه عاشقانه


تورا به نام می خوانم


وتو


تمام حسرت نگاه صادقم را


به غربت واژه ها


پیوند می زنی


و مرا در اندوه رخوتناک لحظه های نداشتنت

 
جا می گذاری.....

داستان زیبای پیرمرد عاشق!



پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:
اما من که می‌دانم او چه کسی است..!


انتظار سختر از مرگ است


منتظرم تا بار دیگر باز آید در انتظار م تا بار دیگر چشمانش را ببینم

دلم بیشتر از همیشه براش تنگ شده بیشتر از همیشه دوریش را احساس میکنم


همیشه واژه انتظار شنیدنش برام سخت بود


مخصوصا حالا . حالا که منتظرش هستم دعام تنها یک چیز است اینکه برگردی


صحی و سالم . وقتی می خواست بره لبخندی می زدو می گفت برمیگردم


اما این بار نمی دونم چرا طولانی شد . مگه نمی گن دل به دل راه داره


پس چرا اون از دل من خبر نداره چرا نمی فهمه که دلم براش تنگ شده


چرا نمی فهمه که دیگه از انتظار خسته شدم ......



تحمل و بردباری بالاترین جرات و جسارت است .پاستور

زمانی که تسلیم باشی؛ تمام هستی از تو حمایت می‌کند هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود، زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی.

 

خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.

 

زندگی یعنی آموختن صلح. صلح با دیگران نه، با خودت.

 

عشق یک تجربه هست، ولی زبان بسیار مکار است. پس مراقب زبانت باش.

 

سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را بر خودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات کوچکی از سکوت و آرامش واردت می‌شود.

 

توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است...

 

اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.

 

وقتی با عشق به دیگری بنگری؛ او والا می‌گردد و منحصر به فرد.

 

هرگاه عاشق باشی، احساس عجز کامل می‌کنی. درد عشق هم همین است. زیرا تو می‌خواهی هر کاری را برای معشوقت انجام دهی، اما می‌فهمی که کاری از دستت بر نمی‌آید. اما عشق یعنی همین که تمام فکرت؛ خدمت به دیگری باشد حتی اگر از عهده‌ات بر نیاید.

 

تو نمی‌توانی انسانی را تصاحب کنی، زیرا او یک شخص است. تصاحب فقط با اشیاء ممکن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبی؛ عشق تو شهوت است.

 

اگر نتوانی با معشوقت ساکت بمانی؛ بدان که هنوز عاشق نشده‌ای.

 

زندگی یک مسابقه و رقابت نیست پس دلیلی هم برای مقایسه خودت با دیگران وجود ندارد.

 

هیچکس نمی‌تواند تو را تغییر دهد. تنها خودت قادر به تغییر خودت هستی.

 

اصیل بودن و واقعی بودن نهایت زیبایی است.

 

اصیل بودن یعنی واقعی بودن خنده‌هایت، گریه‌هایت، نفرتت و عشقت و همه زندگیت باید واقعی باشد تا اصیل باشی.

 

آنان که طمع کارند؛ برای پر کردن احساس تهی بودنشان بارها و وزنه‌ها را با خود حمل می‌کنند.


Persianv.com At sitePersianv.com At sitePersianv.com At sitePersianv.com At sitePersianv.com At site

 

 

 

Good Morning Friends

Never say sorry  to one…who likes  you

  Never say bye to  one….who needs  you 

 Never blame the  one…who really  

 trust you Never forget the  one….who always   

  remember you  

 
Although we remain  apart 
It’s nice to know  that we’re together  in thoughts 
   
 

 
 

عشق دستمال کاغذی به اشک !

دستمال کاغذی به اشک گفت:

قطره قطره‌ات طلاست

یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟

عاشقم!

با من ازدواج می‌کنی؟

اشک گفت:

ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!

تو چقدر ساده‌ای

خوش خیال کاغذی!

توی ازدواج ما

تو مچاله می‌شوی

چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی

پس برو و بی‌خیال باش

عاشقی کجاست!

تو فقط

دستمال باش!

دستمال کاغذی، دلش شکست

گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست

گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد

در تن سفید و نازکش دوید

خونِ درد

آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد

مثل تکه‌ای زباله شد

او ولی شبیه دیگران نشد

چرک و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال

پاک بود و عاشق و زلال

او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت

چون که در میان قلب خود

دانه‌های اشک کاشت 

 

  

 

ای امامان عاشقان مقدمتان پرنور باد!

با سلام خدمت تمام دوستان


شعبان چه خوش یمن است؛ ماهی که هلالش را سه ستاره فراگرفته اند. سلام بر حسین(ع) آموزگار آزادگی. سلام بر سالار قافله عشق! سلام بر پاسدار حرمتِ انسان! سلام بر ابوالفضل(ع)؛ بزرگ مردی که به یُمن نام بلندش، پرواز را می آموزیم و یادش هماره در مینای عشق می درخشد. سلام بر او که سرو بلند آزادگی را بر بام تاریخ ما می کارد. و سلام بر امام صحیفه، سجاد(ع) که می آید تا صحیفه تابناک و جاویدان عشق را با زلال اشک هایش در کتابچه عالم بنگارد.




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




شعبان شد و پیک عشق از راه رسید


عطر نفس بقیه الله رسید


با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین


یک ماه و سه خورشید از راه رسید


میلاد امام حسین(ع) اسوه مبارزه و ایستادگی، امام سجاد(ع) الگوی عبادت و بندگی و حضرتابوالفضل(ع) معیار شجاعت و مردانگی بر همه جهانیان مبارک باد.




رباعیات(اشعار امام) خمینی (ره)

بیگانه خویش

تا روى تو را دیــــدم و دیـــوانه شدم از هستى و هر چه هست، بیگانه شدم   

بیخود شدم از خویشتن و خویشیها تا مست، ز یک جـــرعـــه پیمـــانه شدم

چه کنم؟  

 

  

مهمان

هر ذرّه در این مزرعه، مهمان تو هست هر ریش دلى بحق، پریشان تو هست  

 

کس را نتوان یافت که جویاى تو نیست جوینده هر چه هست، خواهان تو هست 

 

  

افسوس

افسوس که عمر در بطالت بگذشت با بارِ گنه، بدونِ طاعت بگذشت   

فــــــــــردا که به صحنه مجازات روم گویند که هنگام ندامت بگذشت  

 

 

گمان

افسوس که ایّام جــــوانى بگذشت حالى نشد و جهان فــانى بگذشت   

مطلوب همه جهانْ نهان است، هنوز دیدى همه عمر در گمانى بگذشت؟ 

 

 

امام خمینی (ره) مشعل‌دار اتحاد امت اسلامی بود

"عبدالقیوم سجادی " رئیس دانشگاه خاتم‌النبیین(ص)در  کابل نقش حضرت امام (ره) را در ایجاد اتحاد 

 

 بین امت اسلامی ستود و اظهارداشت: امام خمینی (ره) محور اتحاد جهان اسلام و کشورهای  

 

منطقه  علیه ظلم و استبداد بود که دولت اسلامی ایران الگوی عملی آن در عصر مدرن است.  


عضو پارلمان افغانستان افزود: شخصیت امام خمینی ‌(ره) را با توجه به ابعاد اندیشه و عمل وی  

 

میتوان تحلیل کرد که شخصیت، افکار، اندیشه سیاسی، دینی و اجتماعی او در دروه معاصر بی نظیر  

 

بود. وی گفت: بی‌نظیر بودن اندیشه ها و افکار امام خمینی (ره) به ارائه الگوی عملی از حکومت  

 

اسلامی بر می‌گردد که بین دینداری و زندگی مدرن توانست پیوند ایجاد کند و الگویی برای جوانان  

 

در قرن حاضر ارائه داد. این استاد دانشگاه تصریح کرد: قبل از آن که امام خمینی (ره) در عرصه  

 

سیاسی و اندیشه‌ای پا به میدان بگذارد، جوانان از یک طرف نگران هویت دینی خود بودند و از سوی  

 

دیگر تحت تاثیر دنیای مدرن قرار داشتند که با حضور امام خمینی (ره) این نگرانی برطرف شد. 
 

از دیرباز بسیاری از اندیشمندان و متفکرین مسلمان تلاش می کردند که هویت اسلامی را 

 

 به گونه ای تعریف کنند که بین دینداری و نوگرایی پیوند ایجاد کنند. 
 

امام تنها کسی بود که توانست در عمل و همچنان به لحاظ مبانی تئوریک، الگوی عملی 

 

 از هویت اسلامی را بین دینداری و نیازهای زمان به خوبی جمع بزند و به جوان مسلمان  

 

هویت ببخشد که جوان مسلمان در عصر مدرن احساس کند که می تواند هم دین دار باشد و 

 

 هم متمدن. جمع بین دینداری و نوگرایی در عرصه فکر و عمل از مهم ترین دستاورد های  

 

امام خمینی (ره) بود. عضو پارلمان افغانستان درباره تاثیر شخصیت امام خمینی (ره) در 

 

 همگرایی منطقه اظهار داشت: محور اتحاد کشورهای منطقه، بیش از هر چیز، دین و 

 

 هویت دینی کشورهای منطقه است و تا زمانی که دینداری در حصار فرقه گرایی های  

 

مذهبی قرار گیرد نقش سازنده ای را که باید در شکل دادن جامعه واحد امت اسلامی 

 

 داشته باشد نخواهد داشت

 

 

 

 

 

 

 

حضرت امام(ره)پیامدهای تفرقه را به خوبی شناخته بود و می دانست که تفرقه در میان ملل  

 

اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی تأثیرات منفی بسیاری 

 

 بر جای گذاشته است که رفع آنها بسیارمشکل است و نیاز به زمان زیادی دارد و تنها 

 

 راه جلوگیری از صدمات ناشی از این تفرقه ،وحدت، برادری و انسجام ملی و اسلامی است  

 

که باید حول محور اسلام و تعالیم حیات بخش آن صورت گیرد. اولین ضرورت وحدت  

 

از منظر امام(ره)،قیام در راه خدا بود تا جامعه بشری به طور کلی اصلاح گردد در 

 

 این راستا بایستی، عدالت در جهان گسترش یابد و مسلمین جهان به رشد سیاسی 

 

 کافی برسند و بازگشت به فرهنگ خودی و خود باوری و سعی در خود کفایی  

 

از غرب نهراسند و در برابر قدرت ها ایستادگی کنند  .امام(ره)می خواست با وحدت و 

 

 انسجام ملی و اسلامی و ایجاد همبستگی اسلامی بین مسلمانان ،همه ملل  

 

اسلامی به استقلال و آزادی دست یابند، زیرا مسلمین باید برای بدست آوردن 

 

 استقلال و آزادی این کلید پیروزی را بدست آورند و برای وحدت کلمه کوشش کنند  

 

،و به استکبار جهانی اجازه ندهند که در مقدرات کشورهای اسلامی دخالت کنند  

 

ا مام(ره)برای ایجاد صلح و صفا، وحدت را ضروری می داند و می فرماید: 

 

جمهوری اسلامی مایل است با همه همجواران و دیگران با صلح و صفا زندگی کند... 

 

امیدوارم صلح جهانی بر پایه استقلال ملت ها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات 

 

 اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها بنا گردد. 

 

از نظر  امام(ره)لازمه صلح و صفایی جهانی زیست مسالمت آمیز با همه کشورهای  

 

عالم است.بنابراین خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است: 

روابط با تمام خارجی ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در این رابطه نه 

 

 به ظلمی تسلیم می شویم و نه به کسی ظلم می کنیم ب)لوازم و امکانات وحدت 

 

هر آرمان و هدفی لوازمی دارد که بدون آنها تحقق ناپذیر است و علاوه بر اینکه برای نیل 

 

 به آرمان و اهداف بایستی امکانات مورد نیاز نیز فراهم شود، تا آرمان و اهداف در 

 

 حد آمال و آرزو باقی نمانده، بلکه به وسیله این امکانات مورد نیاز انسان به اهداف  

 

خود و سر منزل مقصود برسد. اندیشه وحدت ملی و اسلامی امام خمینی(ره)و  

 

آرمان او نیز دارای لوازمی بود که امکانات تحقق آن باید فراهم می گردید، 

 

 ضروری ترین مسئله در این رابطه عدالت است، زیرا عدالت لازمه توحید  

 

است و برای ایجاد وحدت اسلامی بایستی عدالت اسلامی به عنوان زمینه  

 

اصلی وحدت گسترش یابد. استقلال و آزادی از دیگر لوازم وحدت است و 

 

 حتی می توان گفت استقلال عملی کشورهای اسلامی از مهم ترین آنها است.  

 

امام(ره)می فرماید:...زیرا وقتی، ما می توانیم در مقابل  

 

همه دنیا بایستیم...که همه مان با هم باشیم. 

 

.  

رباعیات(اشعار امام) -دیدگاههای امام خمینی (ره) راجع به زنان

 

 

 

 

دل خواب  

چشم تو و خورشید جهانتاب کجا؟ یاد رخ دلــــــــدار و دل خواب کجا؟ 

 

با این تن خاکى، ملکوتى نشوى اى دوست تراب و ربّ الاَرباب کجا؟  

درِ وصل  

اى دوست، ببین حال دل زار مرا ویـن جانِ بلا دیده بیمار مرا  

تا کى درِ وصلِ خود به رویم بندى؟ جانا، مپسند دیگر آزار مرا 

طفل طریق  

اى پیـــرطـــــــــریق، دستگیرى فرما! طفلیم در این طریق پیرى فرما  

فرسوده شدیم و ره به جایى نرسید یارا، تو درین راه امیرى فــــرما!  

 

 

عشق  

آن دل که به یاد تو نباشد، دل نیست قلبى که به عشقت نتپد جز گِل نیست  

آن کس که ندارد به سر کوى تو، راه از زندگى بى ثمرش حاصل نیست 

 

 

 

دیدگاههای امام خمینی (ره) راجع به زنان    

 

اینجانب به زنان پرافتخار ایران، مباهات می کنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش

شیطانی  بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان، از

شعرای  هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاه‌های تبلیغاتی مزدورانش بر آب نمودند و

اثبات کردند که  زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم

غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت.

هر چند در  طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، به جز مشتی

زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگی آنان دیگر  قشرهای میلیونی

زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب  نیفتاده و با

عمل خود در طول 50 سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت

نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب

نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب

می دانستند و اکنون  هم می دانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده اند.

در جامعه زنها تحولی ایجاد شده که  در مردها نیست. در جامعه زنها یک جور تحول

عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که درمردها  پیدا شده و آنقدری که این جامعه

محترم به اسلام خدمت کردند و در این زمان، بیشتر  از این  مقداری  است که مردها

خدمت کردند. زنان باید همه از حریم خود و اسلام دفاع کنند من امیدوارم  که  شما

(خواهران ) ...هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است  مجاهده کنید و

هم درمیدان  دفاع از اسلام، این از مهماتی است که بر هر مردی، بر هر زنی،

بر هر کوچک و بزرگی  جز واجبات است.  دفاع از اسلام، دفاع از کشور اسلامی،

احدی از علمای اسلام، احدی از  اشخاص که در اسلام  زندگی  کرده اند و مسلم هستند،

در این جهت خلاف ندارند که این واجب  است. آن چیزی که محل  حرف است(قضیه)

محل صحبت است، قضیه جهاد اولی است، آن بر زن  واجب نیست، اما دفاع از

حریم خودش،  از کشور خودش، از زندگی خودش، از مال خودش و از  اسلام،

دفاع بر همه واجب  است.  بانوان از صدر اسلام، همدوش مردان در جنگ شرکت داشتند.

       

 

  

دیدگاه اندیشمند افغان در مورد امام خمینی (ره)

"جلال احمدی" اندیشمند افغان  در مورد دیدگاه ها و اندیشه های امام گفت:

تفکرات و اندیشه های امام  خمینی(ره) موضوعی است که همه مسلمانان

جهان و به ویژه ملت افغانستان با آن آشنا هستند.

وی در این رابطه افزود: به دلیل نزدیکی فرهنگی، زبانی و دیگر مشترکات با

جمهوری اسلامی ایران،  ملت افغانستان بیشتر و بهتر از دیگر کشورها

نسبت به این اندیشه ها آشنا شده اند.

این فعال حوزه فرهنگی در افغانستان در مورد تاثیر اندیشه های امام برروحیه

جهادی ملت افغانستان  نیز گفت: به طور قطع در دوران جهاد در افغانستان،

اندیشه ها و راهنمایی های حضرت امام خمینی  (ره) برای همه مسلمانان

جهان به ویژه برای مجاهدین افغان راهگشا و حلال مشکلات بود.

جلال احمدی با اشاره به دوران جنگ افغانستان و مشکلات آن برای ملتش،

افزود: با توجه به شرایط  سخت زمان جنگ، تاثیر سخنان امام در دوران

مقاومت در افغانستان بیشتر به چشم می خورد.

ملت  افغانستان در این دوران حساس و پر از مشکل، یک تکیه گاه

دیگری را احساس کرده و از آن کمک  می گرفتند و آن هم اندیشه ها و راهنمایی های ایشان بود. احمدی تاکید کرد: در واقع ملت ما در این  دوران احساس می کرد که امام خمینی رهبری است که تنها به ایران اختصاص  

ندارد و رهبر همه مسلمانان جهان و به ویژه افغانستان است. وی با اشاره 

 به این موضوع که باید تلاش  بیشتری برای نشان دادن نظرات و 

 رهنمودهای امام خمینی (ره) به ملت افغانستان انجام شود 

، اظهار داشت: به نظرمن  در شرایط قومی و قبیله ای و تعداد مذاهب در افغانستان، طرز تفکر  امام خمینی باید بیشتر موردتاکید و ترویج قرار بگیرد 

 و شخصیت و تفکر ایشان باید بیش از چیزی 

 که اکنون انجام شده است، به مردم شناسانده شود. اندیشه های والای امام 

 باید سرمشق و الگو قرار بگیرد به ویژه ایستادگی امام و این  که ایشان 

 در آن شرایط حساس و تاریخی ایران و  جهان اسلام، شعار نه شرقی  

و نه غربی را درجهان طنین انداز کردند.

برای معلومات بیشتر می توانید به این سایت مراجعه کنید

  http://dari.irib.ir/index.php?option=com_content&task=category&sectionid=26&id=162&Itemid=249 

راه نجات (یاد امام راه امام)

من کوچکتر از آن هستم که بخواهم خاطره ای در مورد آن عالم روحانی بگویم خاطره است در مورد پدرم و نام امام.

پدرم در ایران زندگی می کند در یکی از روستاهای دامغان در یکی از مزرعه ها است که تا مرکز روستا

یک ساعت فاصله دارد  او در یک باغ بزرگ پسته کلبه ای دارد گاه باغ را آبیاری می کند و گاه مشغول چیدن پسته است .


در یک شب سرد زمستان او تنها بود در تنهای سرودی غمگین با خود می خواند اشک گونه هایش را پر

کرده بود کس نبود همدردش گردد و کمی بار شانه اش را سبک کند مثل همیشه پدر به خواب رفت نا گاه در

تاریکی شب در سوز سرما و در صدای وحشتناک باد او ترسید و از خواب پرید زبانش بند آمده بود تمام تنش

خیس عرق گتشه بود چشمانش جای را نمی دید و تنها کلمه ای که در آن لحظه بر زبان آورد ..... نام مبارک

( امام خمینی )بود.

با گفتن این کلمه آرام گرفت او دوباره آرام مانند کودکی بخواب رفت در خواب امام به سراغش امده بود و او

را به حرم مطهر خودش مهمان کرده بود او عکسی از خود یادگاری به پدر داده بود عکسی که لبخندی زیبا

بر لب داشت .



پدر عکس را بر دیوار خانه اش زد و از آن روز به بعد پدر همیشه آرام به خواب می رود چون پدر و دوست مهربانی همچو امام را در خانه اش  دارد.

پس بیا ای عزیز تو هم بیادش باش و راهش را ادامه بده تا همیشه پیروز و سر بلند گردی. برای شادی روحش طلواتی محمدی ختم فرماید. با تشکر.

قلک کودکی

 

 

 

وقتی کوچیک بودم بابای برام یک قلک خریده بود با خوشحالی پولهامو توش جمع می کردم از اول صبح تا بعد از ظهر .....اما وقتی بعد از ظهر می شد .... یواشکی می رفتم و قلک و پاره می کردم و پولهاشو خرج می کردم ....... 

 

 

صبح که بابای می خواست بره سر کار می امدم و می گفتم بابای برام قلک می خری ؟ بابای با لبخندی که بر لب داشت گفت: دختر جون دیروز برات قلک خریدم اونو چی کارش کردی ؟  

می گفتم: بابای دیروز یک عموی امد و جوجو می فروختم من هم خریدم ... بعد بابای لبخند زدو گفت : می خرم دختر گلم .... کار من شده بود هر روز قلک پاره کردن و دوباره صبح زود از خواب بیدار شدن و رفتن پیش پدر برای خرید قلک ..... من خوشحال از اینکه بابا برام قلک می خره و بابا ناراحت از اینکه دخترش داره بزرگ میشه..... 

 

 

 

امروز افسوس می خورم و می گم : چی می شد به جای اینکه داخل قلک پول می نداختم خاطرات کودکی رو در اون ذخیره می کردم لبخندهای پدر؛نگاه معصومانه خودم؛ رفتارهای بچگانه؛ اخمهای پدر؛ نگاه های مادر؛ تا که هر وقت دلم تنگ می شد هرزگاهی نگاهی می انداختم به داخل قلک ..............چون امروز نه لبخند پدر با من است .نه نگاه مادر و نه کودکی خودم .... 

 

افســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو  س  

 

 

میدان آزادی

 

 

از میدان آزادی خاطرها دارم اخه من و بابا همیشه می رفتم چقدر منظره زیبایی دارد با مخصوص تو شب خیلی دیدنی است یادم است یک روز 22 بهمن که راهپیمایی بود ما هم رفتیم اون روز این میدان شاد تر از همیشه بود انگار داشت می خندید مردم زیادی امده بودند . بچه ها ؛پیر؛جوان ؛ همه و همه فقط به خاطر یک هدف امده بودند و ان هم روز 22 بهمن بود . من همیشه دوست داشتم اون بالا  برم اما نشد . افسوس...........