انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا
انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

انقدر دوستت دارم که بعضی اوقات یادم می رود تو دوستم نداری....

شـــــــــــــــــــــکرت خـــــــــــــدایا

جشن نوروز بمثابه آئین باستانی در فرهنگ شرق

آدمى نیست که عاشق نشود فصـــل بهـــار

هر گیاهى که به نوروز نجنبد حطب است

(سعدى)

انسان از اولین روزهای حیات خویش که بخاطر بدست آوردن غذا به شکار میرفت، و بخاطر خوراکهای گیاهی می پرداختند، متوجه بازگشت و تکرار حوادث و رویدادهای طبیعت شد. موسم شگوفه ها، جفت گیری پرندگان و چرندگان از یک دیگر و یخبندیها را تفکیک و تشخیص نمود.

دهقانان نیاز داشتند که دوران کاشت و برداشتها را تفکیک نمایند، فصل بندیها و تقویم های دهقانی را بوجود آورند. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان درهمۀ جوامع، با گردش ماه که تغیـیـرآن آسانتر دیده می شد، صورت گرفت. و بالاخره نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد شرقیان همواره دارای فصل نبوده، زمانی شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زمانی دیگر تابستان هفت ماه و زمستان پنج ماه بوده، و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردیده است."سال و ماه سغدی ها، خوارزمیها، سیستان ها، کاپادوکیها و ارمنیها بدون کم و زیاد همان سال چهار فصل بوده است".

پیروان آیین زرتشت را عقیده بر آن است که در روز شش ماه فروردین زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، لذا این روز را به نام "نوروز" جشن می گرفتند.

در ادبـیـات فارسی دری جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت میدهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید شهریار بزرگ سلسله پیشدادی نسبت داده و نوروز را "نوروز جمشیدی" گفته اند. فردوسی شاعر بزرگ و توانای زبان پارسی در مورد ریشه ای تاریخی نوروز چنین گفته اند : "جمشید بعد از یک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. (هرمزد روز اول فروردین را می گفتند) چون مردم این شگفتی ازوی بدیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند".همچنین، از زبان ابوریحان بیرونی نقل قول شده که گفته است: "نوروز از رسم های پارسیان است و نخستین روزی است از فروردین ماه و از این جهت آن را "روزنو" یاد کرده اند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس او است، از این پنج روز همه جشن هاست."

در منابع معتبر دیگر آمده است که در این روز کشتی نوح عیله سلام بر کوه جودی به زمین نشست و خلقت عالم در همین روز انجام پذیرفته است .حضرت ابراهیم علیه سلام در همین روزعلیه بتان قیام نموده است. و پیامبر گرامی اسلام در همین روز به پیغمبری مبعوث گردیده است . اما گویند که میله شانداری در زمان زردشت در ام البلاد بلخ با صرف شربت (سوما) برگزار میگردید غالبآ همین شربت هفت میوه نوروزی فعلی ادامه همان شربت سومای آریائی باشد که تا کنون در کشور ما مروج است . کوشانیان، یفتلی ها و شاهان کابل در بهاران جشن نوروز را باشکوه و جلال برپا میکردند .

کنشکای کبیر در بهار توسط تخت روان از تکسیلا به بگرام کوچ میکرد و تا ختم تابستان در بگرام و کابل باقی میماند و میله های نوروزی در دوره های سامانیان در بلخ و بخارا و در دوره های غزنویان در غزنی و در دوره های تیموریان در شهر ها با عظمت و به عالیترین شوکن و جلال تجلیل میشده است . و شربت هفت میوه نوروزی با گوشت لاندی نوروزی صرف میشد.

نوروز جشنی است باستانی، که هزاران سال پیشینه دارد. نوروز نه تنها در فرهنگ و تاریخ ما و ملل و کشورهای همسایه و همریشه با ما پرسابقه ترین جشن است، بلکه اصلاً در جهان نیز همطرازی ندارد .


به قرار اسطوره های ویدا و اوستا، جشن نوروز در زمان یما (جمشید) سرسلاله شاهان پاراداتا یا پیشدادیان بلخ بنیاد یافته است .این اسطوره ها به هزاران سال پیش بر می گردند و تثبیت وجود شخصیت های اسطوره یی و زمان وقوع رویدادها در آن ها تا کنون ممکن نشده اند . و اما در روایات قدیمی از پنج تا هفت هزار سال و بیشتر از آن تذکررفته است .


در یکی از روایات آمده است که چون یما بر اورنگ شاهی نشست، با دیوان به جنگ پرداخت، آنان را شکست داد و تابع کرد و به فرمانبرداری و کار مجبور شان کرد .

یمای درخشان دیوان را بفرمود تا کان ها بکند و جواهرات برون بیاورند و به قعر دریا ها بروند و گوهرها برون نمایند و مردمان را راه ثروت بیاموزند، عطرهای خوشبو فراهم بکنند و جامه های رنگین ببافند.


به شکرانه وفور نعمت و آسایش و رفاه بود، که یمای بزرگ و درخشان جشنی برپا ساخت. در همین جشن آفریدگار یما را از زمستان سخت با سرمای نابودی آور، که در پیش بود، آگاه گردانید‌. به یما هوشدار میشود که سرما از قله بلند کوه ها تا قلب دره ها و دریا ها را فرا خواهد گرفت و همه جا از برف پوشیده خواهد بود و تنها یک سوم از جانوران، که در بیابان ها و دره ها و کوه ها بسر میبرند، خواهند توانست بگریزند و بقیه هلاک خواهند شد و یما را بفرمود تا برای حفظ آدمیان و جانوران و نباتات پناهگاه بسازد، تا دوران سرما آن جا باشند و تباه نگردند . پس یما چنان کرد و برای مردمان پناهگاه بساخت و از حیوانات و نباتات هم از هر نوع دسته‌ یی را در آن جاگرد آورد .


اسطوره ها حکایت دارند، که زمستان براستی پر از سردی و یخبندان طولانی بیامد، اما بالاخره مژده پایان آن هم رسید و به شکرانه آن یما جشنی پرشکوه برپا کرد، که همین جشن نوروز است و تا امروز برغم همه سرد و گرم روزگار و آن همه تیغ و آتش که زادگاهش را بار بار درید و برید و پاره کرد و بسوخت و خاکستر ساخت و غرقه در خون نمود ، وارثان فرهنگ آریایی آن را فراموش نکردند و ترک ننمودند .


و اما در اسطوره ها یما خود دچار فرجام سخت میگردد : چون دیوان را کار گران آمد پیش ابلیس برفتند و نزد او بنالیدند و چاره بخواستند . ابلیس خود را در صورت فرشته بر یما ظاهر ساخت و او را فریب داد و در نتیجه براو زوال نعمت شد .


این ضحاک یا اژدها که به گونه حیوان بزرگ ، زورمند و آدمخوار، با سه سر و هفت چشم تمثیل شده، در واقع پادشاه سامی بین النهرین بوده است . چند هزار سال پیش دولت پیشدادیان در اثر لشکرکشی پادشاه سامی بین النهرین سقوط کرده و یما تاج و تخت خود را و همراه با او مردم همای بخت خویش را از دست داد . ضحاک بر مردمان ظلم بسیار و طاقت فرسا روا داشت، تا این که تریتونا (فریدون) برادر زاده یما، قیام نمود و ضحاک را بکوفت و کشور و مردم را از ظلم و برده‌گی نجات داد .

مراسم با شکوه جشن نوروز در همه اداوار تاریخ وجود داشته و در هرزمان از چند هفته پیش مردم در فکر تهیه و تدارک نوروز میشدند. خوشبختانه این عنعنه تا امروز رواج داشته و باکیفیت خود باقی است. از همین لحاظ فرهنگ های یونان و باختری و یونان بودائی به تنها بر فرهنگ قدیمی ما صدمه زده نتوانست بلکه بر غنامندی آن افزوده است.

نوروز یکی از قدیمی ترین اعیاد و جشن های آریائی و یادگار چند هزار ساله کشور باستانی ما میباشد . این جشن بزرگ ملی زمانی در سرزمین آریانا برگزار گردید که بیدادی و تجدد حیات در طبعیت اغاز گردید تجدد و بیدادی هنگامی اغاز گردید که زمستان پایان یافته و در دامان کوهساران لاله و ریحان روئید . گفته شده است که نوروز یادگار کیومرث میباشد.

از مانده گارهای این میله باستانی از نسل ها حفظ شده و به ما رسیده است. که گذشته گان ما دراین روز خوشی عنعنوی ارج گذاشته و درآن روز لباس نو تهیه می نمودند ،خانه تکانی میکردند، دروازه ها و کلکین ها را پاک میکردند تا در شب نوروزهمه اتاق ها و خانه های شان پاک باشند.

اکثر مردم گندم در گلدانها می رویانیدند و درشب نوروز گلدان ها را بالای دسترخوان می آوردند و تعداد چند شب پیش از نوروز سمنک می پختند و یک روز پیش از نوروز مردم به حمام میرفتند و سر و صورت شان را اصلاح و می شستند و دست و پا خود را خینه میکردند و در روز نوروز به مسجد میرفتند دعا میخواندند و یکدیگر را در آغوش میگرفتند و می بوسیدند و سال نو را تبریک می گفتند و عقیده به این بوده که در موقع تحویل سال نباید از خانه و خویشاوندان شان دور باشند و همچنان دهن بوجی ها و خلته های آذوقه و خوراکیها را باز میگذاشتند و منتظر تحویل سال می بودند.

نوروز یکی ازسُنت های نادریست که با وجودِ هزاران سال فراز و نشیب هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان و در تمام ممالک فارسی زبان و شرقی به حساب میآید. این روز که مصادف است با اول حمل ۱۳۸۸ تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص میسازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ بسیاری ممالک شرق مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد. آئین های کهنی که درین ممالک مروج است شباهت های زیادی باهم دارند:

یاد کردن از مردگان یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز است که به این مناسبت به قبرستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند.در برخی از شهرها و محلات، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و برمزار جمع می شوند.

اصطلاح "خانه تکانی" را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعـمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود.

پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. سفرنامه نویسان دوره های مختلف در شرح و وصف جشن های نوروزی، از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به "نو" ساختن دارد، رقم عمدهً هزینه های فصلی - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانواده ها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میـپوشند. کسانی که به هرعلت لباس نو ندارند، می کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پیراهن - درهنگام سال تحویل، نو بـپوشند. در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش میدادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی ازدشواری های خانواده ها بود.

دید و بازدید های نوروزی رسمی است که نخست به خانهً کسانی بروند که "نوروز اول" در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفی بگذرد، در خانه می نشـینند.

هدیه وعیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پـیشکشها و بخششهای نوروزی- پـیش ازاسلام و بعد از اسلام- خبر می دهند، از رعـیت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، منشیان، کارگزاران و شاعران،از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان. رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنین آورده : نیشکر در روز نوروز یافت شد، پـیش از آن کسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بـیرون آورند و از آن شکر ساختـند.و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند، و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد. پـیشکشی رعیت و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که - گفته یا نگفته - به آن متعـهد بودند. و "خزانه" کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید (به ترتیب؛ اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار می کرد و هرچه قابل خزانه بود نگه میداشت، و آنچه میخواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند می بخشـید.

تصاویر از رسم شرقیها در جشن باستانی نوروز

نوروز به مثابه سرآغاز فصل بهار، با زندگى عینى مردم افغانستان پیوند داشته و بخش بزرگ از مردم این کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمى استقبال کرده و صفحه جدیدى از کار و فعالیت خود را آغازمى کنند، از این روى کشاورزان با برگزارى مراسم ویژه اى از آمدن نوروز تجلیل مى کنند.

واقعیتهاى زندگى انسانى و اجتماعى مردمان این سرزمین توأم با استقبال همیشگى شان از فصل بهار به مثابه موسم کشت و کار و غرص نهال «نوروز» را همواره گرامى خواهد داشت.

خانواده های کابلی در خانه های خود به خانه تکانی آغاز کرده اند. آنان فرشهای خانه ها را ازگرد و خاک پاک میکنند. کابلیها خانه های خود را با شیوه های ویژه ای می آرایند و برای برگزاری جشن نوروز آماده می کنند. در اکثر مناطق افغانستان خانواده ها جشن نوروز را با سفره هفت میوه خشک و سمنک (سمنو) و رفت و آمد به خانه های خویشان و دوستان تجلیل می کنند.

سمنـــــک نــــــذری بهــار است دخترها دور اش قطـــــــار است

سمنک در جوش، ما کپـچه زنیم دیگران در خواب، ما دفچه زنیم

عدد هفت از زمان فرهنگ ویدایی در سرزمین ما عدد نیک و حتی مقدس پنداشته میشد.به گونه مثال در آیین میترایی بر هفت اصل تاکید میشده است. باور به پروردگار یکتا، داشتن تنها یک همسر، مخالفت با برده ‌گی و برده ‌داری، اسیر افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمامداران و رهبران دینی و دولتی، از شمار همین اصول است .


به همین سان هفت مرحله سلوک ــ طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا ــ وجود داشته، که شیخ عطار از آن در منطق الطیر به نام هفت وادی سلوک یادکرده است .


در آیین زردشتی نیز عدد هفت مقدس بوده است، چنانچه پیروان این آیین بایستی راستی و درستی، پاک منشی، پندارنیک، گفتار نیک و کردار نیک، عشق و محبت و خدمتگذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار میدهد.


در ادیان موسوی و عیسوی و همچنان در دین مقدس اسلام نیز عدد هفت به تکرارآمده است.

به روی سفره رنگین نوروزی هفت خوردنی که نام آن با حرف سین آغاز گردد، قرار داده میشود. مثلاً سیر، سرکه، سمنک، سمارق، سنجد، سیب، سبزی (پالک)، سبزه و غیره . چنان به نظر میرسد، هفت سین در گذشته های دور هم نزدیک به رسم امروزی بوده باشد، گرچه پسانتر ها سفره نوروزی با شمع، شاخه های گل، شاخه برخی درختان بارور، خوشه غله جات، حبوبات، آب، شیر، عسل و تخم مرغ هم تزیین میشد .


هفت میوه یا میوه تر کرده نیز از شمار سنن نوروز است. چند روز مانده به نوروز انواع شیرین کشمش، آبجوش، شکر پاره و امثالهم را میشویند و در آب ترمیکنند. یک روز پیش از نوروز خسته باب چون چهارمغز، بادام، خسته و پسته را نیز پوست گرفته، به میوه های دیگر اضافه میکنند . یک مشت سنجد هم با پوست اضافه میشود . این ترکیب خوشمزه و در عین زمان بسیار مفید و صحی، معمولاً در نوروز بعد از غذای ظهر صرف میگردد. از شمار غذا های نوروزی رایج ترین آن سبزی چلو و ماهی است.

داماد ها به خانه نامزد خود خوانچه نوروزی میبرند . ماهی و جلبی جز اصلی خوانچه را تشکیل میدهد . سایر خوردنی ها و نیز تحفه ها نظر به سلیقه و توان طور دلخواه برآن اضافه شده میتواند. بردن گل هم نزد خانواده های شهری و روشنفکر رایج گشته، که هم با روحیه نوروز همخوانی دارد و هم به هر رو پسندیده و نیکو است.

مردم شهر کابل و حومة آن‌، در روز نوروز عمدتاً در زیارت سخی‌، شهدای صالحین‌، عاشقان و عارفان‌، خواجه صفا، باغ بابرشاه و زیارت ملا بزرگ جمع می ‌شوند. در این روز در کابل دو رویداد هیجان ‌انگیز صورت می‌ گیرد، یکی بلند کردن جنده (بیرق‌) زیارت سخی و دیگری بالا کردن توغ (علم‌) مندوی‌.

برافراشتن بیرق سخی در کابل‌: معتقدان و اخلاص‌مندان علی شیرخدا، چند روز پیش از نوروز به خاطر آمادگی از تجلیل روز تولد شاه اولیا و پوش جدید علم مبارک و برافراشتن علم ترتیبات می ‌گیرند. شب نوروز همان جا در زیارتگاه سخی شب را با منقبت‌ خوانی در صفات امام علی و دعاخوانی به پایان می‌ رسانند و روز نوروز که نخستین روز سال نو خورشیدی می‌باشد، به ساعت ۹ صبح در حالی که شاروال (شهردار) کابل و والی کابل و تعدادی از روحانیون و جمع غفیری از اهالی کابل حاضر می‌باشند، علم سخی‌، شاه اولیا، توسط معتقدان و اخلاص ‌مندان سرسپرده ‌اش در میان شور و هلهله و هیجانات مردم بلند می‌گردد. در حین بلند شدن علم‌، ارکستر بلدیة کابل موزیک احترام می ‌نوازد و از هرسو صداهای هیجان ‌آمیز«یا علی یا علی‌» و صدای کف ‌زدنهای هیجان‌ انگیز به گوش می‌رسد.

در شهر کابل پایتخت نیز، میله هاى نوروزى در محلاتى به نام خواجه صفا، شاه شهید، دامنه سخى، کاریز میر، تپه زیباى استالف، گلغندى چاریکار برگزار مى شود.

از جمله سنتهاى جشنهاى نوروزى و آغاز سال نو، راه اندازى میله سمنک (سمنو) در شب اول نوروز همراه با سرور و شادمانى و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است)، تهیه هفت سین هم در برخى نقاط افغانستان متداول است.

در روایات تاریخى آمده است که یک تن از امیران ازبکهاى ماورألنهر بنام امیرعبدالله دیگ بزرگى را که از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰هجرى قمرى به بلخ انتقال داد، در آن دیگ آب هفت میوه گرفته مى شد و در روز نوروز براى مردم توزیع میشد.

تصاویر از تجلیل نوروز در افغانستان

در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن "کمپیرک" با دهها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژه ای برگزار می شود. کمپیرک مردی است با لباس بلند رنگی، که نماد بهار دانسته می شود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژه ای صحبت می کند.کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم می دهد و برای مردم دعا می گوید.کمپیرک با افراد خود با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه شادی می آفریند؛ از مردم کمک جمع می کند و به فقیران می دهد.

جشن نوروز در بسیارى از نقاط افغانستان، باشکوهمندى خاصى برگزار میشود. بلخ در شمال افغانستان و در نزدیکی رود آمو یا جیحون قراردارد مردمان این شهر پس از ویرانی آن بدست قیس بن هیثم، شهر جدید بلخ را در بیست کیلومتری شرق آن بنا کردند که امروز بنام مزار شریف و آرامگاه منسوب به حضرت علی است شهرت دارد.

گفته میشود که یکی از با شکوهترین مراسم نوروزی در شهر شیعه نشین مزارشریف بلخ در افغانستان برگزار می شود .مردم افغانستان اعتقاد دارند که بر پائی جشن گل سرخ به درازای تاریخ بلخ باستان قدمت دارد. این جنبش را "میله گل سرخ" نام نهاده اند، زیرا دشت های بلخ درین موسوم غرق گل سرخ شقائیق میشود. در منابع مختلف آمده است که که مزار شریف کنونی، جایگاه آتش کده نوبهار بلخ و آرامگاه اشو زرتشت، پیامبر زردشتیان بوده که پس از چیرکی نیروهای "خالد بن ولید" بر این سرزمین ف وی انرا ویران کرد و به جای آن مسجدی بنا کرد .پس از چندی، با به خاک سپردن علی بن ابیطالب زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب در محل کنونی روضه سخی، این مکان که به اعتقاد مردم ف مکان مقدس بود مرکز برپائی جشن های نوروز شد. ازین رو مزار شریف، مرکز برگزاری جشن گل سرخ است که همه ساله با بر افراشتن علم مبارک "سخی شاه اولیا" آئین های نوروزی آغاز می شود. جشن نوروز در مزارشریف به "میله گل سرخ"، به مناسبت روییدن گلهای سرخ در دشتها و کوههای اطراف این شهر به نوروز، شهرت یافته است.

یکى از سنتهاى مردم افغانستان، به ویژه در شهر شمالى مزار شریف و نیز در کابل پایتخت، بر افراشتن جنده (علم پوشیده از پارچه هاى سبز رنگ) است که به جنده سخى معروف است.

برافراشتن این علم، از وجوه مذهبى جشن نوروز در افغانستان است.

بر اساس یک روایت تاریخى، درسال ۱۲۸۸ هجرى که نایب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت على در مزارشریف) ملحقات و خانه هائى اعمار کرد و چوب راست و محکمى را از جنگلهاى ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارک از آن کار گرفت که تا امروز مورد استفاده است.

بدین ترتیب جشن باستانی نوروزدر شهرهای مختلف افغانستان با خصوصیات و تفاوت های خاص محلی برپا می گردد.

صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را به مناسبت فرارسیدن بهار و جشن باستانی نوروز و بهار نو و روز نو حضور شما خوانندگان و دوستان عزیز تقدیم نموده و آرزو دارم که بهار و فصل نو، پیام آور خوشی و سعادت مردم افغانستان باشد.و ازدربارخداوند استدعا می نمایم که مردم رنجدیده ما درین سال پر میمنت از پیروزیها ،صلح و صفا مستفید شوند و خدا این سال را برای همه ما و شما نیک گرداند. 
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد