به گزارش جهان،حضرت امام خمینی(ره) درباره آئین باستانی عید نوروز شعری سروده است.
شعر امام از نظر شیوه سبک عراقی است در این سبک شعر از سطح به عمق راه یافته و زیبایی
های جان را توصیف می کند. از اینروست که بیشترین سروده های عرفانی فارسی در این قالب
سروده شده است.
باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا
جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نَبُود راه به دوست
نازم آن مطربِ مجلس که بُوَد قبله نما
صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند
جام می گیر ز مطرب که روی سوی صفا
همه در عید به صحرا و گلستان بروند
منِ سرمست ز میخانه کُنم رو به خدا
عید نوروز مبارک به غنی و درویش
یارِدلدار ز بتخانه دری را بگشا
گر مرا ره به در پیر خرابات دهی
به سر و جان به سویش راه نوردم، نه به پا
سالها در صف ارباب عمائیم بودم
تا به دلدار رسیدم، نکنم باز خطا
آدمى نیست که عاشق نشود فصـــل بهـــار
هر گیاهى که به نوروز نجنبد حطب است
(سعدى)
انسان از اولین روزهای حیات خویش که بخاطر بدست آوردن غذا به شکار میرفت، و بخاطر خوراکهای گیاهی می پرداختند، متوجه بازگشت و تکرار حوادث و رویدادهای طبیعت شد. موسم شگوفه ها، جفت گیری پرندگان و چرندگان از یک دیگر و یخبندیها را تفکیک و تشخیص نمود.
دهقانان نیاز داشتند که دوران کاشت و برداشتها را تفکیک نمایند، فصل بندیها و تقویم های دهقانی را بوجود آورند. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان درهمۀ جوامع، با گردش ماه که تغیـیـرآن آسانتر دیده می شد، صورت گرفت. و بالاخره نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد شرقیان همواره دارای فصل نبوده، زمانی شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زمانی دیگر تابستان هفت ماه و زمستان پنج ماه بوده، و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردیده است."سال و ماه سغدی ها، خوارزمیها، سیستان ها، کاپادوکیها و ارمنیها بدون کم و زیاد همان سال چهار فصل بوده است".
پیروان آیین زرتشت را عقیده بر آن است که در روز شش ماه فروردین زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، لذا این روز را به نام "نوروز" جشن می گرفتند.
در ادبـیـات فارسی دری جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت میدهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید شهریار بزرگ سلسله پیشدادی نسبت داده و نوروز را "نوروز جمشیدی" گفته اند. فردوسی شاعر بزرگ و توانای زبان پارسی در مورد ریشه ای تاریخی نوروز چنین گفته اند : "جمشید بعد از یک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. (هرمزد روز اول فروردین را می گفتند) چون مردم این شگفتی ازوی بدیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند".همچنین، از زبان ابوریحان بیرونی نقل قول شده که گفته است: "نوروز از رسم های پارسیان است و نخستین روزی است از فروردین ماه و از این جهت آن را "روزنو" یاد کرده اند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس او است، از این پنج روز همه جشن هاست."
در منابع معتبر دیگر آمده است که در این روز کشتی نوح عیله سلام بر کوه جودی به زمین نشست و خلقت عالم در همین روز انجام پذیرفته است .حضرت ابراهیم علیه سلام در همین روزعلیه بتان قیام نموده است. و پیامبر گرامی اسلام در همین روز به پیغمبری مبعوث گردیده است . اما گویند که میله شانداری در زمان زردشت در ام البلاد بلخ با صرف شربت (سوما) برگزار میگردید غالبآ همین شربت هفت میوه نوروزی فعلی ادامه همان شربت سومای آریائی باشد که تا کنون در کشور ما مروج است . کوشانیان، یفتلی ها و شاهان کابل در بهاران جشن نوروز را باشکوه و جلال برپا میکردند .
کنشکای کبیر در بهار توسط تخت روان از تکسیلا به بگرام کوچ میکرد و تا ختم تابستان در بگرام و کابل باقی میماند و میله های نوروزی در دوره های سامانیان در بلخ و بخارا و در دوره های غزنویان در غزنی و در دوره های تیموریان در شهر ها با عظمت و به عالیترین شوکن و جلال تجلیل میشده است . و شربت هفت میوه نوروزی با گوشت لاندی نوروزی صرف میشد.
نوروز جشنی است باستانی، که هزاران سال پیشینه دارد. نوروز نه تنها در فرهنگ و تاریخ ما و ملل و کشورهای همسایه و همریشه با ما پرسابقه ترین جشن است، بلکه اصلاً در جهان نیز همطرازی ندارد .
به قرار اسطوره های ویدا و اوستا، جشن نوروز در زمان یما (جمشید) سرسلاله شاهان پاراداتا یا پیشدادیان بلخ بنیاد یافته است .این اسطوره ها به هزاران سال پیش بر می گردند و تثبیت وجود شخصیت های اسطوره یی و زمان وقوع رویدادها در آن ها تا کنون ممکن نشده اند . و اما در روایات قدیمی از پنج تا هفت هزار سال و بیشتر از آن تذکررفته است .
در یکی از روایات آمده است که چون یما بر اورنگ شاهی نشست، با دیوان به جنگ پرداخت، آنان را شکست داد و تابع کرد و به فرمانبرداری و کار مجبور شان کرد .
یمای درخشان دیوان را بفرمود تا کان ها بکند و جواهرات برون بیاورند و به قعر دریا ها بروند و گوهرها برون نمایند و مردمان را راه ثروت بیاموزند، عطرهای خوشبو فراهم بکنند و جامه های رنگین ببافند.
به شکرانه وفور نعمت و آسایش و رفاه بود، که یمای بزرگ و درخشان جشنی برپا ساخت. در همین جشن آفریدگار یما را از زمستان سخت با سرمای نابودی آور، که در پیش بود، آگاه گردانید. به یما هوشدار میشود که سرما از قله بلند کوه ها تا قلب دره ها و دریا ها را فرا خواهد گرفت و همه جا از برف پوشیده خواهد بود و تنها یک سوم از جانوران، که در بیابان ها و دره ها و کوه ها بسر میبرند، خواهند توانست بگریزند و بقیه هلاک خواهند شد و یما را بفرمود تا برای حفظ آدمیان و جانوران و نباتات پناهگاه بسازد، تا دوران سرما آن جا باشند و تباه نگردند . پس یما چنان کرد و برای مردمان پناهگاه بساخت و از حیوانات و نباتات هم از هر نوع دسته یی را در آن جاگرد آورد .
اسطوره ها حکایت دارند، که زمستان براستی پر از سردی و یخبندان طولانی بیامد، اما بالاخره مژده پایان آن هم رسید و به شکرانه آن یما جشنی پرشکوه برپا کرد، که همین جشن نوروز است و تا امروز برغم همه سرد و گرم روزگار و آن همه تیغ و آتش که زادگاهش را بار بار درید و برید و پاره کرد و بسوخت و خاکستر ساخت و غرقه در خون نمود ، وارثان فرهنگ آریایی آن را فراموش نکردند و ترک ننمودند .
و اما در اسطوره ها یما خود دچار فرجام سخت میگردد : چون دیوان را کار گران آمد پیش ابلیس برفتند و نزد او بنالیدند و چاره بخواستند . ابلیس خود را در صورت فرشته بر یما ظاهر ساخت و او را فریب داد و در نتیجه براو زوال نعمت شد .
این ضحاک یا اژدها که به گونه حیوان بزرگ ، زورمند و آدمخوار، با سه سر و هفت چشم تمثیل شده، در واقع پادشاه سامی بین النهرین بوده است . چند هزار سال پیش دولت پیشدادیان در اثر لشکرکشی پادشاه سامی بین النهرین سقوط کرده و یما تاج و تخت خود را و همراه با او مردم همای بخت خویش را از دست داد . ضحاک بر مردمان ظلم بسیار و طاقت فرسا روا داشت، تا این که تریتونا (فریدون) برادر زاده یما، قیام نمود و ضحاک را بکوفت و کشور و مردم را از ظلم و بردهگی نجات داد .
مراسم با شکوه جشن نوروز در همه اداوار تاریخ وجود داشته و در هرزمان از چند هفته پیش مردم در فکر تهیه و تدارک نوروز میشدند. خوشبختانه این عنعنه تا امروز رواج داشته و باکیفیت خود باقی است. از همین لحاظ فرهنگ های یونان و باختری و یونان بودائی به تنها بر فرهنگ قدیمی ما صدمه زده نتوانست بلکه بر غنامندی آن افزوده است.
نوروز یکی از قدیمی ترین اعیاد و جشن های آریائی و یادگار چند هزار ساله کشور باستانی ما میباشد . این جشن بزرگ ملی زمانی در سرزمین آریانا برگزار گردید که بیدادی و تجدد حیات در طبعیت اغاز گردید تجدد و بیدادی هنگامی اغاز گردید که زمستان پایان یافته و در دامان کوهساران لاله و ریحان روئید . گفته شده است که نوروز یادگار کیومرث میباشد.
از مانده گارهای این میله باستانی از نسل ها حفظ شده و به ما رسیده است. که گذشته گان ما دراین روز خوشی عنعنوی ارج گذاشته و درآن روز لباس نو تهیه می نمودند ،خانه تکانی میکردند، دروازه ها و کلکین ها را پاک میکردند تا در شب نوروزهمه اتاق ها و خانه های شان پاک باشند.
اکثر مردم گندم در گلدانها می رویانیدند و درشب نوروز گلدان ها را بالای دسترخوان می آوردند و تعداد چند شب پیش از نوروز سمنک می پختند و یک روز پیش از نوروز مردم به حمام میرفتند و سر و صورت شان را اصلاح و می شستند و دست و پا خود را خینه میکردند و در روز نوروز به مسجد میرفتند دعا میخواندند و یکدیگر را در آغوش میگرفتند و می بوسیدند و سال نو را تبریک می گفتند و عقیده به این بوده که در موقع تحویل سال نباید از خانه و خویشاوندان شان دور باشند و همچنان دهن بوجی ها و خلته های آذوقه و خوراکیها را باز میگذاشتند و منتظر تحویل سال می بودند.
نوروز یکی ازسُنت های نادریست که با وجودِ هزاران سال فراز و نشیب هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان و در تمام ممالک فارسی زبان و شرقی به حساب میآید. این روز که مصادف است با اول حمل ۱۳۸۸ تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص میسازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ بسیاری ممالک شرق مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد. آئین های کهنی که درین ممالک مروج است شباهت های زیادی باهم دارند:
یاد کردن از مردگان یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز است که به این مناسبت به قبرستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند.در برخی از شهرها و محلات، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و برمزار جمع می شوند.
اصطلاح "خانه تکانی" را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعـمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود.
پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. سفرنامه نویسان دوره های مختلف در شرح و وصف جشن های نوروزی، از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به "نو" ساختن دارد، رقم عمدهً هزینه های فصلی - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانواده ها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میـپوشند. کسانی که به هرعلت لباس نو ندارند، می کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پیراهن - درهنگام سال تحویل، نو بـپوشند. در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش میدادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی ازدشواری های خانواده ها بود.
دید و بازدید های نوروزی رسمی است که نخست به خانهً کسانی بروند که "نوروز اول" در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفی بگذرد، در خانه می نشـینند.
هدیه وعیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پـیشکشها و بخششهای نوروزی- پـیش ازاسلام و بعد از اسلام- خبر می دهند، از رعـیت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، منشیان، کارگزاران و شاعران،از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان. رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنین آورده : نیشکر در روز نوروز یافت شد، پـیش از آن کسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بـیرون آورند و از آن شکر ساختـند.و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند، و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد. پـیشکشی رعیت و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که - گفته یا نگفته - به آن متعـهد بودند. و "خزانه" کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید (به ترتیب؛ اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار می کرد و هرچه قابل خزانه بود نگه میداشت، و آنچه میخواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند می بخشـید.
تصاویر از رسم شرقیها در جشن باستانی نوروز
نوروز به مثابه سرآغاز فصل بهار، با زندگى عینى مردم افغانستان پیوند داشته و بخش بزرگ از مردم این کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمى استقبال کرده و صفحه جدیدى از کار و فعالیت خود را آغازمى کنند، از این روى کشاورزان با برگزارى مراسم ویژه اى از آمدن نوروز تجلیل مى کنند.
واقعیتهاى زندگى انسانى و اجتماعى مردمان این سرزمین توأم با استقبال همیشگى شان از فصل بهار به مثابه موسم کشت و کار و غرص نهال «نوروز» را همواره گرامى خواهد داشت.
خانواده های کابلی در خانه های خود به خانه تکانی آغاز کرده اند. آنان فرشهای خانه ها را ازگرد و خاک پاک میکنند. کابلیها خانه های خود را با شیوه های ویژه ای می آرایند و برای برگزاری جشن نوروز آماده می کنند. در اکثر مناطق افغانستان خانواده ها جشن نوروز را با سفره هفت میوه خشک و سمنک (سمنو) و رفت و آمد به خانه های خویشان و دوستان تجلیل می کنند.
سمنـــــک نــــــذری بهــار است دخترها دور اش قطـــــــار است
سمنک در جوش، ما کپـچه زنیم دیگران در خواب، ما دفچه زنیم
عدد هفت از زمان فرهنگ ویدایی در سرزمین ما عدد نیک و حتی مقدس پنداشته میشد.به گونه مثال در آیین میترایی بر هفت اصل تاکید میشده است. باور به پروردگار یکتا، داشتن تنها یک همسر، مخالفت با برده گی و برده داری، اسیر افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمامداران و رهبران دینی و دولتی، از شمار همین اصول است .
به همین سان هفت مرحله سلوک ــ طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا ــ وجود داشته، که شیخ عطار از آن در منطق الطیر به نام هفت وادی سلوک یادکرده است .
در آیین زردشتی نیز عدد هفت مقدس بوده است، چنانچه پیروان این آیین بایستی راستی و درستی، پاک منشی، پندارنیک، گفتار نیک و کردار نیک، عشق و محبت و خدمتگذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار میدهد.
در ادیان موسوی و عیسوی و همچنان در دین مقدس اسلام نیز عدد هفت به تکرارآمده است.
به روی سفره رنگین نوروزی هفت خوردنی که نام آن با حرف سین آغاز گردد، قرار داده میشود. مثلاً سیر، سرکه، سمنک، سمارق، سنجد، سیب، سبزی (پالک)، سبزه و غیره . چنان به نظر میرسد، هفت سین در گذشته های دور هم نزدیک به رسم امروزی بوده باشد، گرچه پسانتر ها سفره نوروزی با شمع، شاخه های گل، شاخه برخی درختان بارور، خوشه غله جات، حبوبات، آب، شیر، عسل و تخم مرغ هم تزیین میشد .
هفت میوه یا میوه تر کرده نیز از شمار سنن نوروز است. چند روز مانده به نوروز انواع شیرین کشمش، آبجوش، شکر پاره و امثالهم را میشویند و در آب ترمیکنند. یک روز پیش از نوروز خسته باب چون چهارمغز، بادام، خسته و پسته را نیز پوست گرفته، به میوه های دیگر اضافه میکنند . یک مشت سنجد هم با پوست اضافه میشود . این ترکیب خوشمزه و در عین زمان بسیار مفید و صحی، معمولاً در نوروز بعد از غذای ظهر صرف میگردد. از شمار غذا های نوروزی رایج ترین آن سبزی چلو و ماهی است.
داماد ها به خانه نامزد خود خوانچه نوروزی میبرند . ماهی و جلبی جز اصلی خوانچه را تشکیل میدهد . سایر خوردنی ها و نیز تحفه ها نظر به سلیقه و توان طور دلخواه برآن اضافه شده میتواند. بردن گل هم نزد خانواده های شهری و روشنفکر رایج گشته، که هم با روحیه نوروز همخوانی دارد و هم به هر رو پسندیده و نیکو است.
مردم شهر کابل و حومة آن، در روز نوروز عمدتاً در زیارت سخی، شهدای صالحین، عاشقان و عارفان، خواجه صفا، باغ بابرشاه و زیارت ملا بزرگ جمع می شوند. در این روز در کابل دو رویداد هیجان انگیز صورت می گیرد، یکی بلند کردن جنده (بیرق) زیارت سخی و دیگری بالا کردن توغ (علم) مندوی.
برافراشتن بیرق سخی در کابل: معتقدان و اخلاصمندان علی شیرخدا، چند روز پیش از نوروز به خاطر آمادگی از تجلیل روز تولد شاه اولیا و پوش جدید علم مبارک و برافراشتن علم ترتیبات می گیرند. شب نوروز همان جا در زیارتگاه سخی شب را با منقبت خوانی در صفات امام علی و دعاخوانی به پایان می رسانند و روز نوروز که نخستین روز سال نو خورشیدی میباشد، به ساعت ۹ صبح در حالی که شاروال (شهردار) کابل و والی کابل و تعدادی از روحانیون و جمع غفیری از اهالی کابل حاضر میباشند، علم سخی، شاه اولیا، توسط معتقدان و اخلاص مندان سرسپرده اش در میان شور و هلهله و هیجانات مردم بلند میگردد. در حین بلند شدن علم، ارکستر بلدیة کابل موزیک احترام می نوازد و از هرسو صداهای هیجان آمیز«یا علی یا علی» و صدای کف زدنهای هیجان انگیز به گوش میرسد.
در شهر کابل پایتخت نیز، میله هاى نوروزى در محلاتى به نام خواجه صفا، شاه شهید، دامنه سخى، کاریز میر، تپه زیباى استالف، گلغندى چاریکار برگزار مى شود.
از جمله سنتهاى جشنهاى نوروزى و آغاز سال نو، راه اندازى میله سمنک (سمنو) در شب اول نوروز همراه با سرور و شادمانى و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است)، تهیه هفت سین هم در برخى نقاط افغانستان متداول است.
در روایات تاریخى آمده است که یک تن از امیران ازبکهاى ماورألنهر بنام امیرعبدالله دیگ بزرگى را که از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰هجرى قمرى به بلخ انتقال داد، در آن دیگ آب هفت میوه گرفته مى شد و در روز نوروز براى مردم توزیع میشد.
تصاویر از تجلیل نوروز در افغانستان
در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن "کمپیرک" با دهها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژه ای برگزار می شود. کمپیرک مردی است با لباس بلند رنگی، که نماد بهار دانسته می شود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژه ای صحبت می کند.کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم می دهد و برای مردم دعا می گوید.کمپیرک با افراد خود با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه شادی می آفریند؛ از مردم کمک جمع می کند و به فقیران می دهد.
جشن نوروز در بسیارى از نقاط افغانستان، باشکوهمندى خاصى برگزار میشود. بلخ در شمال افغانستان و در نزدیکی رود آمو یا جیحون قراردارد مردمان این شهر پس از ویرانی آن بدست قیس بن هیثم، شهر جدید بلخ را در بیست کیلومتری شرق آن بنا کردند که امروز بنام مزار شریف و آرامگاه منسوب به حضرت علی است شهرت دارد.
گفته میشود که یکی از با شکوهترین مراسم نوروزی در شهر شیعه نشین مزارشریف بلخ در افغانستان برگزار می شود .مردم افغانستان اعتقاد دارند که بر پائی جشن گل سرخ به درازای تاریخ بلخ باستان قدمت دارد. این جنبش را "میله گل سرخ" نام نهاده اند، زیرا دشت های بلخ درین موسوم غرق گل سرخ شقائیق میشود. در منابع مختلف آمده است که که مزار شریف کنونی، جایگاه آتش کده نوبهار بلخ و آرامگاه اشو زرتشت، پیامبر زردشتیان بوده که پس از چیرکی نیروهای "خالد بن ولید" بر این سرزمین ف وی انرا ویران کرد و به جای آن مسجدی بنا کرد .پس از چندی، با به خاک سپردن علی بن ابیطالب زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب در محل کنونی روضه سخی، این مکان که به اعتقاد مردم ف مکان مقدس بود مرکز برپائی جشن های نوروز شد. ازین رو مزار شریف، مرکز برگزاری جشن گل سرخ است که همه ساله با بر افراشتن علم مبارک "سخی شاه اولیا" آئین های نوروزی آغاز می شود. جشن نوروز در مزارشریف به "میله گل سرخ"، به مناسبت روییدن گلهای سرخ در دشتها و کوههای اطراف این شهر به نوروز، شهرت یافته است.
یکى از سنتهاى مردم افغانستان، به ویژه در شهر شمالى مزار شریف و نیز در کابل پایتخت، بر افراشتن جنده (علم پوشیده از پارچه هاى سبز رنگ) است که به جنده سخى معروف است.
برافراشتن این علم، از وجوه مذهبى جشن نوروز در افغانستان است.
بر اساس یک روایت تاریخى، درسال ۱۲۸۸ هجرى که نایب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت على در مزارشریف) ملحقات و خانه هائى اعمار کرد و چوب راست و محکمى را از جنگلهاى ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارک از آن کار گرفت که تا امروز مورد استفاده است.
بدین ترتیب جشن باستانی نوروزدر شهرهای مختلف افغانستان با خصوصیات و تفاوت های خاص محلی برپا می گردد.
صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را به مناسبت فرارسیدن بهار و جشن باستانی نوروز و بهار نو و روز نو حضور شما خوانندگان و دوستان عزیز تقدیم نموده و آرزو دارم که بهار و فصل نو، پیام آور خوشی و سعادت مردم افغانستان باشد.و ازدربارخداوند استدعا می نمایم که مردم رنجدیده ما درین سال پر میمنت از پیروزیها ،صلح و صفا مستفید شوند و خدا این سال را برای همه ما و شما نیک گرداند.
نوروز یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز
در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند.
زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو
محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان ،مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند
۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ
ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در
مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار
سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی
سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیدهبود. در
۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دوره جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر
به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.
رسم افروختن آتش، از زمانهای کهن در مناطق نوروز متداول شده است. در ایران،
جمهوری آذربایجان و بخشهایی از افغانستان، این رسم بهصورت روشن کردن آتش در
شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه سوری نام دارد.پریدن از
روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.
همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بامها در میان برخی از زرتشتیان
(از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است.
سفرههای نوروزی
سفره هفت سین از سفرههای نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان رایج است.
سفرههای نوروزی یکی از آیینهای مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است
که نوروز را جشن میگیرند. در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و
برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن میشود. در این سفره هفت چیز قرار
میگیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه، سنجد، سمنو، سیب و... پهن
کردسفره هفت سین در ایران آداب و رسوم خاصی دارد. روی سفره آینه می گذارن
که نشانه روشنایی، شمع که نشانه نورو درخشش، یک کاسه آب که نشانه پاکی میباشد.
برای زیبایی سفره از سنبل استفاده میکنندو این جزء سینهای هفت سین به حساب نمیآید.
برای تزئین سفره از تخم مرغ رنگ شده استفاده میشود. بعد از ورودماهی قرمز از
چین به ایران از این ماهیهای کوچک جهت زیبایی سفره هفت سین استفاده میشود
همچنین بعد از ورود اسلام به ایران کتاب قرآن نیز بر روی سفره قرارداده میشود. تمامی
هفت سینی که چیده میشود یک معنی خاص را نیز به همراه دارند. مثلا سیب نماد زیبایی
وتن درستی است؛ سنجد به روایتی نماد عشق و محبت است؛ سبزه سرسبزی زندگی؛
سمنو برکت؛ سکه رزق و روزی؛ و سیر سمبل شفاو سلامتی است. در کابل و شهرهای
شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار میگیرد،
از جمله؛ کشکش سبز و سرخ، چار مغز، یادام، پسته، زرد آلو و سنجد. چیدن سفرهای
مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.
علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع
در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان نیز بدون توجه به عدد هفت،
بر روی سفرههای نوروزی خود، آجیل قرار میدهند.
یکی از متداولترین غذا هایی که به مناسبت نوروز پخته میشود، سمنو
(سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم
تهیه میشود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند، این غذا طبخ میشود.
در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیینهای خاصی همراه است. زنان و دختران در
مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را بهصورت
دستهجمعی و گاه در طول شب میپزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی میخوانند.
بهطور مثال در افغانستان در یکی از مشهورترین ترانهها، این بیت مکررا خوانده میشود:
پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. بهطور مثال در بخشهایی از ایران سبزی
پلو با ماهی، در ترکمنستان؛ نوروزبامه، در قزاقستان؛ اویقی آشار، در بخارا انواع
سمبوسه پخته میشود. بهطور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقهای که نوروز
جشن گرفته میشود مرسوم است و هر منطقهای غذاها و شیرینیهای مخصوص به
خود را دارد.
دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنتهای نوروزی است که در بیشتر کشورهایی
که آن را جشن میگیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و
حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.
برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی، یکی دیگر از آیینهایی
است که در برخی از کشورها به مناسبت نوروز برگزار میشود. در ترکمنستان،
مردان و زنان ترکمن، بازی ها و سرگرمیهای ویژهای از جمله سوارکاری،کشتی، پرش
برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار میکنند. برپایی جنگ خروس و شاخزنی
قوچها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار میشود.
در استانهای شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبتهای مختلف از جمله
نوروز برگزار میشود.
مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکانهای طبیعی مانند پارکها، باغها، جنگلها
و ماطق خارج از شهر میروند. این مراسم سیزده به در نام دارد. از کارهای رایج در
این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است.مراسم سیزدهبهدر در مناطق
غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار میشود. با وجودی که روز سیزدهم
فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای
گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل میکنند. مردم این منطقه همچنین
اولین چهار شنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری میکنند.
علاوه بر این، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفته اول سال برای گردش به
همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان میروید، میروند.
یکی دیگر از آیینهای نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است،
مراسم گل گردانی و بلبل خوانی است. گل گردانها از دره و تپه و دامنهٔ کوهها، گل چیده
و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و
کار بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند.
نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونهای از آواز خوانی است که در گذشته
در ایران رواج داشتهاست. در حال حاضر خاستگاه این گونه آواز خوانی بیشتر
در استانهای مازندران و گیلان است. در نوروز خوانی افرادی که به آنها نوروز خوان
گفته میشود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دورهگردی به شهرها و روستاهای مختلف
میروند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه
میخوانند. این اشعار اکثرأ به زبانهای طبری و گیلکی میباشد. این اشعار بیشتر بصورت
ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده میشود.
نویسندگان و نظریه پردازانی نیز بودهاند که نوروز را آیینی ناپسند و مذموم میدانستند.
برخی روحانیون پس از انقلاب سال ۵۷ سعی در زدودن نوروز از تقویم ایران کردند.
مرتضی مطهری بزرگداشت چهارشنبه سوری را از آن «احمقها» میدانست، و آیین
نوروز را «ضد اسلام».آیتالله ابوالقسم خزعلی نیز گفت: «امیدوارم عیدغدیر
جای نوروز را بگیرد». پیشتر از این نیز امام محمد غزالی در کیمیای سعادت نوشته بود:
«... اظهار شعار گبران حرام است بلکه نوروز و سده باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد...».
در دوران معاصر نیز برخی مسئولین جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش در مذهبی
کردن نوروز کردهاند. آنها بطور نمونه به چنین گفتارهایی که سعی در تزویج مهدویت
با نوروز را دارد اشاره دارند:
نوروز روز آماده شدن برای تحقق حاکمیت الهی بر جهان است. همه ما باید نوروز را با همه خوبیهایش و پیامهایش که خلاصه در یک پیام است و آن پیام انتظار و استقبال از بهار بشریت و خرمی دوران یعنی حاکمیت آخرین ولی خدا، منجی موعود است را گرامی بداریم. |
این روزها که می گذرد
احساس می کنم خیلی نزدیکتری
نمی دانم تو به زمین نزدیک تر شدی
یا من اوج گرفته ام به سوی تو
هرچه هست قرابت دلنشینی ست
کاش تمام نشود
عید باستانی نوروز ایرانی، جشنی است که به سبب ویژگیهای آن انگیزه های انسانها را از هر قوم و مذهبی
اعم از مسلمان و غیر مسلمان به خود جلب می کند و این مراسم از شبه قاره هند گرفته تا شمال آفریقا برگزار
می شود و در این بین کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان، و روسیه جایگاهی ویژه دارند.
به گزارش خبرگزاری مهر، روسیه نه یک کشور اسلامی است و نه کشوری است که ریشه های تاریخی مشترکی
با ایران داشته باشد اما نکته حائز اهمیت و جالب این است که امروز نمادهای فرهنگی قومی ایرانی بسیاری را می توان
در شهرهای بزرگ روسیه دید.با وجود قریب به هفتاد سال حکومت کمونیستی در این کشور و مقاومت این مکتب در قبال
اندیشه های انسان ساز امروز می توان در این کشور آثاری از فرهنگ ایرانی از جمله مقبره شعرا، خطوط فارسی را دید
و اثری از افرادی پیدا کرد که با فرهنگ ایرانی آشنایی کامل دارند.جالب ترین نکته در خصوص تاثیر فرهنگ ایرانی
بر روسیه را می توان در مراسم عید نوروز در این کشور مشاهده کرد. این مقوله در صدد بررسی نحوه برگزاری
این مراسم در روسیه و افغانستان و پاکستان است.
گرمی نوروز در سرزمین یخی روسیه
امروزه حتی دامنه محبوبیت مراسم باستانی نوروز به روسیه نیز کشیده شده است. هر ساله در عید نوروز
مراسمی در داغستان روسیه برگزار می شود.در مراسمی که در فروردین سال 1386برای سومین سال پیاپی در
دانشکده خاورشناسی دانشگاه دولتی داغستان برگزار شد دکتر "نوری محمدزاده" مدیر مرکز ایران شناسی این دانشکده
به تشریح تاریخچه این عید پرداخت و گفت: برگزاری عید نوروز در داغستان نشانگر تاثیر عمیق تاریخی و علاقه
شدید مردم داغستان به تمدن کهن ایران می باشد چه اینکه این عید از زمان ساسانیان در داغستان با شکوه و
عظمت خاصی جشن گرفته می شود. در این مراسم پروفسور "ماگومد عبدوسلام اف" معاون رئیس دانشگاه دولتی
داغستان و رئیس کرسی زبان انگلیسی این دانشگاه با تشکر از مرکز ایران شناسی نیز به همه حضار اشاره کرد که
برگزاری عید نوروز در دانشکده به یک سنت حسنه تبدیل شده است و پیشنهاد کرد تا از این به بعد این عید در سطح
دانشگاه بعنوان یک جشن بزرگ برگزار شود.
روسلان قدیراف رئیس کرسی ادبیات ایران و ترکیه در این مراسم گفت: برگزاری چنین جشن هایی علاقه زیادی
در دانشجویان و محققین برای شناخت بیشتر زبان و ادب و فرهنگ و تاریخ ایران زمین ایجاد می کند.
در زمان اتحاد شوروی برگزاری این مراسم ممنوع بود اما مردم در چارچوب محیط خانواده و محل زندگی توانستند آن
را زنده نگهدارند.
شوروی یک امپراطوری بود بیش از یک صد قوم و ملت به اجبار متعهد شده بودند و به عنوان مردم شوروی معرفی می شدند. در آن زمان همه آداب و رسوم تاریخی و اعیاد از جمله عید نوروز به عنوان میراث مضر گذشتگان تبلیغ و اعیاد جدید و ساختگی شوروی جایگزین آن می شد.
علی رغم این سیاست مردمان شوروی سابق که ریشه در فرهنگ ایران باستان داشتند آن را حفظ کرده و سینه به سینه به دیگران منتقل کردند و پس از فروپاشی این مراسم همچنان در بخش های از روسیه برگذار می شود.
نوروز در افغانستان
عید نوروز در افغانستان از دیر زمان مرسوم بوده است، مردم افغانستان اعم از هزاره، تاجیک، ازبک، ترکمن، و پشتون عید نوروز را مثل اعیاد اسلامی دیگر گرامی می دارند و این عید را با شکوه برگزار می نمایند. "نوروز در بلخ و مزار شریف هنوز به همان شکل و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ ودیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود. از آئین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود. در افغانستان نوروز همزمان با آغاز کار و تلاش است. مدارس در افغانستان با فرا رسیدن فصل بهار آغاز می شود و دانش آموزان و دانشجویان پس از تعطیلات زمستانی دوباره به سر کلاس می روند. مراسم مختلفی طبق رسم و عادت هر شهر و روستا برگزار می گردد؛ آنچه برای تمام شهرها و روستاها مشترک می باشد عبارت است از گرفتن مهمانی و رفتن دید و بازدید دوستان و اقوام و عرض تبریک فرا رسیدن عید نوروز و آرزوی سال خوب برای دوستان و فرستادن پیام تبریک و پوشیدن لباس نو و دادن عیدی برای بچه های خرد سال و رفتن به طبیعت. نوروز در پاکستاندر پاکستان نوروز را "عالم افروز" یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند مینامند. در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سال نمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویمهای خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان (جنتری) مینامند. در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز نموده و با نوازش یکدیگر با احترام و اخلاص از همدیگر نام میبرند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبانهای اردو، دری و عربی در این ایام مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان میشود. پاکستانیها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین میگردد
در آثار پیشینیان آمده است که این جشن را نخست جمشید برپا کرد. گویند در این روز جمشید بـه جنگ دیوان
رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت. جمشید در این روز بر تختی نشست کـه دیوان آن را می بردند و با آن
به یک روز راه از دماوند به بابـل رسید. مردم در تعجب شدند و آن روز را جشن گرفتند. پس از جمشید شاه
سال به سال براهمیت و فراگیری نوروز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان، نوروز بعنوان سنتی فراگیر
و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه (نه فقط زرتشتیان) اجرا می شده است.
علت مهم دیگری که جهت گسترش نوروز و درآمدن این عید در حیطهی شعایر اسلامی یاد میشود، تقارن نوروز است
با جانشینی علیبن ابیطالب توسط پیغامبر اسلام محمدبن عبدلله (ص) در عید غدیرخم، در سال دهم هجری برابر با
بیست و نهم حوت (اسفند) است. همچنین در چنین روزی علیبن ابیطالب عاقبت بعد از بیست و پنج سال گوشهگیری
اجباری به خلافت رسید. به این ترتیب نوروز همچنان پس از اسلام اهمیت خود را حفظ کرد و احادیث و روایات
بسیاری در این باب و در بهارالانوار گردآوری شده است.
طبیعت پس از گذران ِدوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود.
(در اسلام و همچنین عارفان ِاسلامی موضوع خلق مدام، منطبق با این عقاید ایران باستان است) انسان نیز باید بعنوان
یکی از مخلوقین ِالهی سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.
ماه فروردین را ماهِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند و آن عید اموات است. در این ماه بدلیل رستاخیز (نو شدن ِموقت دنیا)
پرده ی میان زندگان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِنیک ِدر گذشتگان به ملاقات ِزندگان می شتابند. رسم معروف
قاشق زنی، نیز از همین اعتقاد نشأت می گیرد. ارواح ِنیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده است به پشت در خانه
های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و
روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایتِ فروهر هاست.
در روز ابتدای فروردین، که بنام ِپاک و برکت دهنده ی اهورامزدا (خدای پاک) مزین شده است، خورشید
وارد برج حَمَل شده و جهان از نو آفریده می شود.
ایرانیان کهن برای استقبال از سبزی ِبهاران، 25 روز مانده به فروردین بر 12 ستون ِخشتی یا سنگی سبزه می کاشتند.
(12 ستون ، اشاره به اعتقاد کهن ِقرار گرفتن ِجهان بر روی 12 ستون)
ششمین روز فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است،
به نوروز بزرگ معروف است. (آورده اند که در بامداد ِآن روز به کوه ِبوشنج شخص ِخاموشی که دسته ای از گیاهان
خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است، سپس پنهان می شود و تا سال ِدیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد.
فلسفه هفت سین
ایرانیان کهن و مردم بابل عدد "هفت" را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است،
ستارگان هفتگانه ((زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید)) و ایام هفته نیز هفت
روز است و گرامی میداشتندش.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوب های خوشبو می سوزانند و شمع ها
را روشن نگاه میدارند و خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِسین شروع شده باشد
میگذارند (هفت سین) مانند:
سبزه: نمودار ِگلهای زیبا و زینتی، سرسبزی و خرمی
سرکه: نماد شادی (میوه درخت تاک در ایران، میوه شادی خوانده میشد)
سمنو: از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت
سیب: میوه ای بهشتی و نماد زایش
سیر : نگهبان سفره (در اکثر فرهنگ های آریائی برای سیر نقش محافظت کننده از شر قائل بودند)
سماق: نماد مزه زندگی
سنجد: بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِعشق و دلباختگی است.
سکه: موجب برکت و سرشاری کیسه
کتاب مقدس که در گذشته اوستا و اکنون قرآن است و بودنش بر سر سفره باعث رونق میباشد.
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِنور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر
سفره ی هفت سین میباشد که نماد ِنطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِایران، جهان، تخم مرغی
شکل است، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین است. ماهی ِزنده نیز نماد سرزندگی و
شادابی ست. و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِایران عزیزمان پراکنده است و در بعضی
از کشورهای شرق آسیا مانند چین، هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.
نوروز
از جشنهای باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ۲۱ مارس) آغاز میشد، ولی مشخص نیست که چند روز طول میکشیدهاست. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن یک ماه ادامه داشته است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا میشد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامیکه پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی میپذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.
جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان میباشد. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
با استناد بر نوشتههای بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶ پ م)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند.
جشنهایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.
نوروز در گذشته دارای آداب چندی بودهاست که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پارهای در دگرگشتهای زمانه از بین رفتهاند. از رسمهای بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.
در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی درباره نوروز روایات متعددی وجود دارد، در جلد ۵۹بیش از ۴۵صفحه به نقل از امام صادق نقل شدهاست که به معلی بن خنیس فرمودند:ای معلی! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند، نوروز اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد، روزی است که علی در نهروان پیروز شد و گلهای زمین در آن روز خلق شد، در چنین روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست، همان روزی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد، همان روزی که ابراهیم بتها را شکست، روزی که پیامبر؛ علی را بر دوش خود حمل کرد تا بتهای قریش را سرنگون کند و در چنین روزی است که مهدی ظهور خواهد کرد
خانهتکانی از دیگر آئینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز (سال نو)خانه تکانی شروع میشود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد.
چنان زوایای خانه را میروبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.
وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی میشود.
پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن میشود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا میریزند و خیس میدهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.
کاری که پس از شکل گیری روشهای جدید ارتباطی مانند نامهنگاری، یا شکل جدیدتر آن نامههای الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شادباش فرا میرسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی میکنند، البته کاری پسندیدهاست، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند.
دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و... میروند.
روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا میرسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر میزنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت میشمارند و راه آشتی و دوستی در پیش میگیرند.
از آنجا که در ایران مدارس در ایام نوروز تا ۱۳ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست میآید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر میکنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر میروند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به مشهد میروند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز میگردند.
اغلب مردم، روز اول عید نوروز سبزی پلو و ماهی، کوکو سبزی و آش می خورند. اگرچه غذاهایی دیگری نیز رواج دارد. برای مثال کردها صبح روز اول عید خورشت قورمه سبزی می پزند.
آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بودهاست.
تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم بودهاست. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه میافتادند و اشعاری در باره نوروز میخواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن چنین بود:
باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، ...
این پیکهای نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا میگرفتند و سورسات نوروزی خود را جور میکردند.
تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی از آئینهای رایج بودهاست. داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از پائینترین قشرهای اجتماعی میسپردند و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب میکرد و فرمانهای شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان میداد.
آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع میدانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن میپرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس از او بازخواست نمیکرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کردهاست.
حافظ در این بیت به عمر کوتاه آدمی، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت میر نوروزی اشاره دارد:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی |
| که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی |
آیتالله خمینی در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده میشود
دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن
سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
۱۲ بهمن روز ورود روحالله خمینی به ایران
در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر
رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد
برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده بود عازم قبرستان بهشت زهرا
شد. خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و
سخنرانی خود را ایراد نمود
وقایع 13 بهمن
امام خمینی در جمع روحانیون بیانات مبسوطی را ایراد کردند. ایشان در قسمتی از این بیانات فرمودند: رژیم سلطنتی از اول خلاف
عقل بود ... هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند. 2- رادیو مسکو: دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا علیه مداخله
آمریکائیها در امور داخلی ایران، در برابر کاخ سفید تظاهرات کردند
وقایع ۱۴ بهمن
ساعت ۹ بامداد روز شنبه ۱۴ بهمن در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار
ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصهای از نظریات آیتالله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که
خلاصهای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد میتوانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد.
اعضای شورای انقلاب تعیین شدهاند. از ارتش میخواهم هر چه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به
آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته میشود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد
وقایع 15 بهمن
1- حضرت امام خمینی طی یک سخنرانی جوانان را به ادامه تظاهرات و اعتصابات فرا خواندند.
2- وزرای خارجه آمریکا و انگلیس طی دیدار دیوید اوئن از آمریکا، در مورد اوضاع ایران به گفتگو نشستند. بغداد نیز با اعزام هیأتی به عربستان، به بررسی اوضاع ایران و منطقه پرداخت.
3- ژنرال هایزر، فرستاده ویژه آمریکا به ایران، با اتمام مأموریت حساس خود و مذاکرات مکرر با مقامات ایرانی، عازم آمریکا شد. سخنگوی وزرات خارجه آمریکا گفت: هایزر سعی کرد تا نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند. وی به این علت ایران را ترک کرد که اقامت وی به احساسات ضد آمریکایی در ایران دامن میزد.
4- همافران نیروی هوایی در بهبهان به عنوان طرفداری از امام خمینی، دست به راهپیمایی زدند.
5- آیتالله سیدمحمدباقر صدر با ارسال نامهای از عراق برای حضرت امام، از مبارزات ملت ایران حمایت کرد.
6- به مناسبت ورود حضرت امام به ایران، از سوی آیتالله مرعشی نجفی تلگرامی برای ایشان ارسال شد.
تذکر: برژنف از سیزدهم تا هفدهم ژانویه 1979، مطابق با بیست و سوم دی ماه 1357، در بلغارستان بسر میبرده است.
7- شهردار تهران در حضور حضرت امام استعفا کرد. امام سپس وی را مجددا به عنوان شهردار منصوب کردند. جواد شهرستانی از سوی دولت بختیار ممنوعالخروج شد.
8- گروهی از نمایندگان مستعفی مجلس شورا با حضرت امام دیدار کردند.
وقایع 16 بهمن
تعیین دولت موقت
امام خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز
در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بینالمللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت
موقت ر ا تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات
مجلس از وظایف این دولت است
۱۷ بهمن
وقایع ۱۸ بهمن
راهپیمایی ۱۹ بهمن
روز نوزدهم بهمن ماه بزرگترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد
وقایع ۲۰ بهمن
در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناحهای مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین دهها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بش
وقایع ۲۱ بهمن
روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشکر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانکها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیتالله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشکر گارد حکم جهاد خواهد داد در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابانها با ایجاد حریق و راه بندانهای متعدد مانع حرکت قوای نظامی میشدند
وقایع ۲۲ بهمن
در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود
تصمیم شورای عالی ارتش
ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدرهای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیباللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی. ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیهای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظهای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد
مراسم دهه فجر
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات میپردازد.
همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته میشود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی ایران ثبت شده است، راهپیمایی حامیان حکومت ایران در شهرهای مختلف ایران برگزار میشود.
دیوانه را محبت ارام می کند... مرا محبت تو دیوانه می کند...
آرامتــر تکــانـش دهیــد...
مـَـرگ مَغـــزی شُــده...بــایـد زودتـــر دفــن شــود...
چیـــزی بــَرای اِهـدا هـــم نــدارد...
اِحســـاسَـــم استـــ !
تــــا همیـن دیــروز زنـده بـــود
خـــــودمــ دیـــدمــم ،
کِســـی لِهــــش کــــــرد و رَفــتـــــ..!
نمی دانم این روزها
تو دیر به دیر یادم می کنی یا من زود به زود
دلتنگت می شوم .....
تو آنجا من اینجا
همه راست می گفتند
تو کجا من کجا؟؟؟؟!!!!!
تـــــــو صـــــادقانـــه
دروغ بـــگــو
مـــن عــــاشقانـــه
کـــاری خواهم کــرد
"مـــــاه"
همیشــه پشــت ابــر بمــاند!!
مــی پــرســی " حــالــت چطــور اســت " ؟!!!
اگــر راســت بگــویــم تــو را مــی شکنــم و اگــر دروغ بگویــم خــودم را
مــن بــه شکستــن عــادت کــرده ام تــا مبــادا خنــده هــای تــو تــرک بخــورنــد
خـــوبـــم ! ... مـــاننـــد هـــر روز همیشــه خـــوبـــم ! ...
گاهی آدم احتیاج داره یکی بیاد بزنه رو شونهش و بگه : هی رفـ ـیـ ـق!
از چیزی ناراحتی؟
اونوقت آدم برگرده:
آره رفیق،ازهـمه چـی ...!
نمی دونم چرا حتی با خودم هم قهرم واژه ها را گم کردم ...به دنبال مقدمه ای هستم
تا شروع کنم به حرف زدن ... به دنبال بها نه ای هستم تا اشک باران کنم خاطرات را
برای ادامه دادن کم اوردم حتی در گفتن حرف کم ارودم نتونستم حرف دلم را بگم
با خودم سر جنگ دارم چرا نمی تونم کاری رو درست انجام بدم مگر گفتن حرف دل
چقدر جرات می خوات که نتونستم بهش بگم شاید خیلی ضیعیف شدم اره شاید هم
ترس دارم از اینکه حرف دلم را بشنونه خوب مگه چی میشه .................................
دلم کم اورد در دوست داشتن ، در شناخت ، در مقاوت کردن ، خیلی زود پیر شد
ها ها ها ها ها ها .........این دل بود یا کاه فکر نمی کردم به این زودی از پا در بیاد
خوش به حال دل اون چه قوی بود حتی خراشی هم پیدا نکرد ....فکر کنم خیلی بی ارزش بودم
یا شاید هم اونقدر ارزش نداشتم که بتونم جای برای خود مهیا کنم باتمام احساساتم جلو
رفتم و با تمام احساساتم خورد شدم ..... غرق شدم
شنا بلد نیستم ... می دونم که دوام نمی یارم ، سرد است خیلی آب هم با من بی وفایی
می کنه یخ بسته ...... تمام وجودم احساس سرمای عجیبی می کنم چقدر
تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهام
این نبود حقم باور کن خدا این نبود حقم
حرف ها دارم اما ... بزنم یا نزنم ؟
با تو ام ! با تو ! خدایا! بزنم یا نزنم ؟
همه ی حرف دلم با تو همین است که « دوست ... »
چه کنم ؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم ؟
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم ؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم ؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است :
دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم ؟
دست بر دست همه عمر در این تردیدم :
بزنم یا نزنم ؟ ها ؟ بزنم یا نزنم ؟
ای امید کاروان ای چراغ راه من
از فراز نیزه ها لب گشا ای ماه من
تو به روی نیزه ها من کنار محملت
یا اخی قران بخوان بر تسلای دلم
ای برادر یا حسین ای برادر یا حسین
ای بهشت فاطمه قرص روی ماه تو
پا به پای قافله آمدم همراه تو
از روی نی کن نگاه بر سکینه دخترت
گشته نیلی صورت این گل نیلوفرت
ای برادر یا حسین ای برادر یا حسین
پیش چشم کودکان می خورد بر هم لبت
صوت قرآن تو دل می برد از زینبت
در قفای قافله هر کجا با کودکان
تا چهل منزل سرت بوده با راز های باد
سرگشته ی کوی تو ام یا حسین مولا دیونه ی کوی توام یا حسین مولا
ای کربلای یان ماه محرم است ذکر فرشته ها گلبانگ ماتم است
ای یادگار زهرای اطهر حسین جان ای باغبان گل های پرپرحسین جانم
*********
بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
*******
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
*******
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
*******
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
*******
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
*******
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
*******
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
*******
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
*******
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
*******
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد
بر دل فاطمه داغ عالم شد
*******
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟
آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است
گفتم: که چیست محرم؟
باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
*******
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
*******
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
*******
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
*******
ولی نمی دانم چرا ...
خیلی ها ...
و حتی خیلی های دیگر ...
می گویند :
" این روز ها ...
دوست داشتن
دلیل می خواهد ... "
و پشت یک سلام و لبخندی ساده ...
اما
من " سلام " می گویم ...
و " لبخند " می زنم ...
و قسم می خورم ...
و می دانم ...
" عشق " همین است ...
به همین سادگی ...
نرسیده به بعضی خاطره ها ...
باید بنویسند :
آهسته به یاد بیاورید ...
نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری
بزار باور کنم امشب تو هم حال منو داری
نمـیدونـی چـه آشـوبـم ... از این آرامـش خونــــه
از ایـن رویــای شیرینی ... که میدونم نمی مـونــه
چقد این حس من خوبه ... همین که از تو میمیرم
همین که هر نفس امشب ... هوامو از تو میگیرم
نیمــه ی گـمشــده ام نیستـی که بـا نیمـه ی دیگــر به جستجویت بر خیزم...
تـــو... تمـام گمشـده ی منــی ! تمــام گـمـشــده ی من ... !
فرارم از تو است
و قرارم در تو
برانی ام به که رو کنم؟!
نخوانی ام به که خو کنم؟!
میگویند از تو ننویسم
در خون من گردهمایی لبخندهای تو برپاست
این را چه کسی میتواند بفهمد؟!