منتظرم تا بار دیگر باز آید در انتظار م تا بار دیگر چشمانش را ببینم
دلم بیشتر از همیشه براش تنگ شده بیشتر از همیشه دوریش را احساس میکنم
همیشه واژه انتظار شنیدنش برام سخت بود
مخصوصا حالا . حالا که منتظرش هستم دعام تنها یک چیز است اینکه برگردی
صحی و سالم . وقتی می خواست بره لبخندی می زدو می گفت برمیگردم
اما این بار نمی دونم چرا طولانی شد . مگه نمی گن دل به دل راه داره
پس چرا اون از دل من خبر نداره چرا نمی فهمه که دلم براش تنگ شده
چرا نمی فهمه که دیگه از انتظار خسته شدم ......
زمانی که تسلیم باشی؛ تمام هستی از تو حمایت میکند هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود، زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی.
خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.
زندگی یعنی آموختن صلح. صلح با دیگران نه، با خودت.
عشق یک تجربه هست، ولی زبان بسیار مکار است. پس مراقب زبانت باش.
سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را بر خودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات کوچکی از سکوت و آرامش واردت میشود.
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است...
اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
وقتی با عشق به دیگری بنگری؛ او والا میگردد و منحصر به فرد.
هرگاه عاشق باشی، احساس عجز کامل میکنی. درد عشق هم همین است. زیرا تو میخواهی هر کاری را برای معشوقت انجام دهی، اما میفهمی که کاری از دستت بر نمیآید. اما عشق یعنی همین که تمام فکرت؛ خدمت به دیگری باشد حتی اگر از عهدهات بر نیاید.
تو نمیتوانی انسانی را تصاحب کنی، زیرا او یک شخص است. تصاحب فقط با اشیاء ممکن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبی؛ عشق تو شهوت است.
اگر نتوانی با معشوقت ساکت بمانی؛ بدان که هنوز عاشق نشدهای.
زندگی یک مسابقه و رقابت نیست پس دلیلی هم برای مقایسه خودت با دیگران وجود ندارد.
هیچکس نمیتواند تو را تغییر دهد. تنها خودت قادر به تغییر خودت هستی.
اصیل بودن و واقعی بودن نهایت زیبایی است.
اصیل بودن یعنی واقعی بودن خندههایت، گریههایت، نفرتت و عشقت و همه زندگیت باید واقعی باشد تا اصیل باشی.
آنان که طمع کارند؛ برای پر کردن احساس تهی بودنشان بارها و وزنهها را با خود حمل میکنند.
Never say sorry to one…who likes you
Never say bye to one….who needs you
Never blame the one…who really
trust you Never forget the one….who always
remember you
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم!
با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر سادهای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت
با سلام خدمت تمام دوستان
شعبان چه خوش یمن است؛ ماهی که هلالش را سه ستاره فراگرفته اند. سلام بر حسین(ع) آموزگار آزادگی. سلام بر سالار قافله عشق! سلام بر پاسدار حرمتِ انسان! سلام بر ابوالفضل(ع)؛ بزرگ مردی که به یُمن نام بلندش، پرواز را می آموزیم و یادش هماره در مینای عشق می درخشد. سلام بر او که سرو بلند آزادگی را بر بام تاریخ ما می کارد. و سلام بر امام صحیفه، سجاد(ع) که می آید تا صحیفه تابناک و جاویدان عشق را با زلال اشک هایش در کتابچه عالم بنگارد.
شعبان شد و پیک عشق از راه رسید
عطر نفس بقیه الله رسید
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید از راه رسید
میلاد امام حسین(ع) اسوه مبارزه و ایستادگی، امام سجاد(ع) الگوی عبادت و بندگی و حضرتابوالفضل(ع) معیار شجاعت و مردانگی بر همه جهانیان مبارک باد.
"عبدالقیوم سجادی " رئیس دانشگاه خاتمالنبیین(ص)در کابل نقش حضرت امام (ره) را در ایجاد اتحاد
بین امت اسلامی ستود و اظهارداشت: امام خمینی (ره) محور اتحاد جهان اسلام و کشورهای
منطقه علیه ظلم و استبداد بود که دولت اسلامی ایران الگوی عملی آن در عصر مدرن است.
عضو پارلمان افغانستان افزود: شخصیت امام خمینی (ره) را با توجه به ابعاد اندیشه و عمل وی
میتوان تحلیل کرد که شخصیت، افکار، اندیشه سیاسی، دینی و اجتماعی او در دروه معاصر بی نظیر
بود. وی گفت: بینظیر بودن اندیشه ها و افکار امام خمینی (ره) به ارائه الگوی عملی از حکومت
اسلامی بر میگردد که بین دینداری و زندگی مدرن توانست پیوند ایجاد کند و الگویی برای جوانان
در قرن حاضر ارائه داد. این استاد دانشگاه تصریح کرد: قبل از آن که امام خمینی (ره) در عرصه
سیاسی و اندیشهای پا به میدان بگذارد، جوانان از یک طرف نگران هویت دینی خود بودند و از سوی
دیگر تحت تاثیر دنیای مدرن قرار داشتند که با حضور امام خمینی (ره) این نگرانی برطرف شد.
از دیرباز بسیاری از اندیشمندان و متفکرین مسلمان تلاش می کردند که هویت اسلامی را
به گونه ای تعریف کنند که بین دینداری و نوگرایی پیوند ایجاد کنند.
امام تنها کسی بود که توانست در عمل و همچنان به لحاظ مبانی تئوریک، الگوی عملی
از هویت اسلامی را بین دینداری و نیازهای زمان به خوبی جمع بزند و به جوان مسلمان
هویت ببخشد که جوان مسلمان در عصر مدرن احساس کند که می تواند هم دین دار باشد و
هم متمدن. جمع بین دینداری و نوگرایی در عرصه فکر و عمل از مهم ترین دستاورد های
امام خمینی (ره) بود. عضو پارلمان افغانستان درباره تاثیر شخصیت امام خمینی (ره) در
همگرایی منطقه اظهار داشت: محور اتحاد کشورهای منطقه، بیش از هر چیز، دین و
هویت دینی کشورهای منطقه است و تا زمانی که دینداری در حصار فرقه گرایی های
مذهبی قرار گیرد نقش سازنده ای را که باید در شکل دادن جامعه واحد امت اسلامی
داشته باشد نخواهد داشت
حضرت امام(ره)پیامدهای تفرقه را به خوبی شناخته بود و می دانست که تفرقه در میان ملل
اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی تأثیرات منفی بسیاری
بر جای گذاشته است که رفع آنها بسیارمشکل است و نیاز به زمان زیادی دارد و تنها
راه جلوگیری از صدمات ناشی از این تفرقه ،وحدت، برادری و انسجام ملی و اسلامی است
که باید حول محور اسلام و تعالیم حیات بخش آن صورت گیرد. اولین ضرورت وحدت
از منظر امام(ره)،قیام در راه خدا بود تا جامعه بشری به طور کلی اصلاح گردد در
این راستا بایستی، عدالت در جهان گسترش یابد و مسلمین جهان به رشد سیاسی
کافی برسند و بازگشت به فرهنگ خودی و خود باوری و سعی در خود کفایی
از غرب نهراسند و در برابر قدرت ها ایستادگی کنند .امام(ره)می خواست با وحدت و
انسجام ملی و اسلامی و ایجاد همبستگی اسلامی بین مسلمانان ،همه ملل
اسلامی به استقلال و آزادی دست یابند، زیرا مسلمین باید برای بدست آوردن
استقلال و آزادی این کلید پیروزی را بدست آورند و برای وحدت کلمه کوشش کنند
،و به استکبار جهانی اجازه ندهند که در مقدرات کشورهای اسلامی دخالت کنند
ا مام(ره)برای ایجاد صلح و صفا، وحدت را ضروری می داند و می فرماید:
جمهوری اسلامی مایل است با همه همجواران و دیگران با صلح و صفا زندگی کند...
امیدوارم صلح جهانی بر پایه استقلال ملت ها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات
اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها بنا گردد.
از نظر امام(ره)لازمه صلح و صفایی جهانی زیست مسالمت آمیز با همه کشورهای
عالم است.بنابراین خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است:
روابط با تمام خارجی ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در این رابطه نه
به ظلمی تسلیم می شویم و نه به کسی ظلم می کنیم ب)لوازم و امکانات وحدت
هر آرمان و هدفی لوازمی دارد که بدون آنها تحقق ناپذیر است و علاوه بر اینکه برای نیل
به آرمان و اهداف بایستی امکانات مورد نیاز نیز فراهم شود، تا آرمان و اهداف در
حد آمال و آرزو باقی نمانده، بلکه به وسیله این امکانات مورد نیاز انسان به اهداف
خود و سر منزل مقصود برسد. اندیشه وحدت ملی و اسلامی امام خمینی(ره)و
آرمان او نیز دارای لوازمی بود که امکانات تحقق آن باید فراهم می گردید،
ضروری ترین مسئله در این رابطه عدالت است، زیرا عدالت لازمه توحید
است و برای ایجاد وحدت اسلامی بایستی عدالت اسلامی به عنوان زمینه
اصلی وحدت گسترش یابد. استقلال و آزادی از دیگر لوازم وحدت است و
حتی می توان گفت استقلال عملی کشورهای اسلامی از مهم ترین آنها است.
امام(ره)می فرماید:...زیرا وقتی، ما می توانیم در مقابل
همه دنیا بایستیم...که همه مان با هم باشیم.
دیدگاههای امام خمینی (ره) راجع به زنان
اینجانب به زنان پرافتخار ایران، مباهات می کنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش
شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان، از
شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدورانش بر آب نمودند و
اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم
غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت.
هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، به جز مشتی
زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگی آنان دیگر قشرهای میلیونی
زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب نیفتاده و با
عمل خود در طول 50 سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت
نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب
نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب
می دانستند و اکنون هم می دانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده اند.
در جامعه زنها تحولی ایجاد شده که در مردها نیست. در جامعه زنها یک جور تحول
عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که درمردها پیدا شده و آنقدری که این جامعه
محترم به اسلام خدمت کردند و در این زمان، بیشتر از این مقداری است که مردها
خدمت کردند. زنان باید همه از حریم خود و اسلام دفاع کنند من امیدوارم که شما
(خواهران ) ...هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و
هم درمیدان دفاع از اسلام، این از مهماتی است که بر هر مردی، بر هر زنی،
بر هر کوچک و بزرگی جز واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از کشور اسلامی،
احدی از علمای اسلام، احدی از اشخاص که در اسلام زندگی کرده اند و مسلم هستند،
در این جهت خلاف ندارند که این واجب است. آن چیزی که محل حرف است(قضیه)
محل صحبت است، قضیه جهاد اولی است، آن بر زن واجب نیست، اما دفاع از
حریم خودش، از کشور خودش، از زندگی خودش، از مال خودش و از اسلام،
دفاع بر همه واجب است. بانوان از صدر اسلام، همدوش مردان در جنگ شرکت داشتند.
"جلال احمدی" اندیشمند افغان در مورد دیدگاه ها و اندیشه های امام گفت:
تفکرات و اندیشه های امام خمینی(ره) موضوعی است که همه مسلمانان
جهان و به ویژه ملت افغانستان با آن آشنا هستند.
وی در این رابطه افزود: به دلیل نزدیکی فرهنگی، زبانی و دیگر مشترکات با
جمهوری اسلامی ایران، ملت افغانستان بیشتر و بهتر از دیگر کشورها
نسبت به این اندیشه ها آشنا شده اند.
این فعال حوزه فرهنگی در افغانستان در مورد تاثیر اندیشه های امام برروحیه
جهادی ملت افغانستان نیز گفت: به طور قطع در دوران جهاد در افغانستان،
اندیشه ها و راهنمایی های حضرت امام خمینی (ره) برای همه مسلمانان
جهان به ویژه برای مجاهدین افغان راهگشا و حلال مشکلات بود.
جلال احمدی با اشاره به دوران جنگ افغانستان و مشکلات آن برای ملتش،
افزود: با توجه به شرایط سخت زمان جنگ، تاثیر سخنان امام در دوران
مقاومت در افغانستان بیشتر به چشم می خورد.
ملت افغانستان در این دوران حساس و پر از مشکل، یک تکیه گاه
دیگری را احساس کرده و از آن کمک می گرفتند و آن هم اندیشه ها و راهنمایی های ایشان بود. احمدی تاکید کرد: در واقع ملت ما در این دوران احساس می کرد که امام خمینی رهبری است که تنها به ایران اختصاص
ندارد و رهبر همه مسلمانان جهان و به ویژه افغانستان است. وی با اشاره
به این موضوع که باید تلاش بیشتری برای نشان دادن نظرات و
رهنمودهای امام خمینی (ره) به ملت افغانستان انجام شود
، اظهار داشت: به نظرمن در شرایط قومی و قبیله ای و تعداد مذاهب در افغانستان، طرز تفکر امام خمینی باید بیشتر موردتاکید و ترویج قرار بگیرد
و شخصیت و تفکر ایشان باید بیش از چیزی
که اکنون انجام شده است، به مردم شناسانده شود. اندیشه های والای امام
باید سرمشق و الگو قرار بگیرد به ویژه ایستادگی امام و این که ایشان
در آن شرایط حساس و تاریخی ایران و جهان اسلام، شعار نه شرقی
و نه غربی را درجهان طنین انداز کردند.
برای معلومات بیشتر می توانید به این سایت مراجعه کنید
http://dari.irib.ir/index.php?option=com_content&task=category§ionid=26&id=162&Itemid=249
من کوچکتر از آن هستم که بخواهم خاطره ای در مورد آن عالم روحانی بگویم خاطره است در مورد پدرم و نام امام.
پدرم در ایران زندگی می کند در یکی از روستاهای دامغان در یکی از مزرعه ها است که تا مرکز روستا
یک ساعت فاصله دارد او در یک باغ بزرگ پسته کلبه ای دارد گاه باغ را آبیاری می کند و گاه مشغول چیدن پسته است .
در یک شب سرد زمستان او تنها بود در تنهای سرودی غمگین با خود می خواند اشک گونه هایش را پر
کرده بود کس نبود همدردش گردد و کمی بار شانه اش را سبک کند مثل همیشه پدر به خواب رفت نا گاه در
تاریکی شب در سوز سرما و در صدای وحشتناک باد او ترسید و از خواب پرید زبانش بند آمده بود تمام تنش
خیس عرق گتشه بود چشمانش جای را نمی دید و تنها کلمه ای که در آن لحظه بر زبان آورد ..... نام مبارک
( امام خمینی )بود.
با گفتن این کلمه آرام گرفت او دوباره آرام مانند کودکی بخواب رفت در خواب امام به سراغش امده بود و او
را به حرم مطهر خودش مهمان کرده بود او عکسی از خود یادگاری به پدر داده بود عکسی که لبخندی زیبا
بر لب داشت .
پدر عکس را بر دیوار خانه اش زد و از آن روز به بعد پدر همیشه آرام به خواب می رود چون پدر و دوست مهربانی همچو امام را در خانه اش دارد.
پس بیا ای عزیز تو هم بیادش باش و راهش را ادامه بده تا همیشه پیروز و سر بلند گردی. برای شادی روحش طلواتی محمدی ختم فرماید. با تشکر.
وقتی کوچیک بودم بابای برام یک قلک خریده بود با خوشحالی پولهامو توش جمع می کردم از اول صبح تا بعد از ظهر .....اما وقتی بعد از ظهر می شد .... یواشکی می رفتم و قلک و پاره می کردم و پولهاشو خرج می کردم .......
صبح که بابای می خواست بره سر کار می امدم و می گفتم بابای برام قلک می خری ؟ بابای با لبخندی که بر لب داشت گفت: دختر جون دیروز برات قلک خریدم اونو چی کارش کردی ؟
می گفتم: بابای دیروز یک عموی امد و جوجو می فروختم من هم خریدم ... بعد بابای لبخند زدو گفت : می خرم دختر گلم .... کار من شده بود هر روز قلک پاره کردن و دوباره صبح زود از خواب بیدار شدن و رفتن پیش پدر برای خرید قلک ..... من خوشحال از اینکه بابا برام قلک می خره و بابا ناراحت از اینکه دخترش داره بزرگ میشه.....
امروز افسوس می خورم و می گم : چی می شد به جای اینکه داخل قلک پول می نداختم خاطرات کودکی رو در اون ذخیره می کردم لبخندهای پدر؛نگاه معصومانه خودم؛ رفتارهای بچگانه؛ اخمهای پدر؛ نگاه های مادر؛ تا که هر وقت دلم تنگ می شد هرزگاهی نگاهی می انداختم به داخل قلک ..............چون امروز نه لبخند پدر با من است .نه نگاه مادر و نه کودکی خودم ....
افســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو س
از میدان آزادی خاطرها دارم اخه من و بابا همیشه می رفتم چقدر منظره زیبایی دارد با مخصوص تو شب خیلی دیدنی است یادم است یک روز 22 بهمن که راهپیمایی بود ما هم رفتیم اون روز این میدان شاد تر از همیشه بود انگار داشت می خندید مردم زیادی امده بودند . بچه ها ؛پیر؛جوان ؛ همه و همه فقط به خاطر یک هدف امده بودند و ان هم روز 22 بهمن بود . من همیشه دوست داشتم اون بالا برم اما نشد . افسوس...........
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم
گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به
سلامت و خوشی در پناه خودش حفظ کند. حال من با هر شدتی باشد میگذرد ولی به حمدالله تاکنون
هرچه پیش آمد خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای
تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره
عالی به دل بچسبد… ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روحالله.»عاشقانهترین نامهای که از یک فقیه، مجتهد، مرجع تقلید شیعه و رهبر فرهمند ایران طی بیش از یک دهه بر جای مانده و نه فقط در میان روحانیان و سیاستمداران که در میان روشنفکران و نویسندگان هم بینظیر است.
در طول زندگی 70 ساله آنها هم هیچگاه امام با صدای بلند با ایشان صحبت نکردند. در اواخر حیات
امام، خانم به شاهعبدالعظیم برای زیارت رفته بودند و دیر شده بود. در حالی که آقا معمولا ساعت 2
بعدازظهر ناهار میخوردند. امام یک ساعت و نیم سر سفره نشسته بودند تا خانم بیاید و غذا نخورده
بودند. هیچگاه امام از خانم نخواستند که فلان چیز را برایشان بیاورند؛ آب، چای و…»
خدیجه خانم در بیان خاطراتش در این باره میگوید: «حضرت امام به من خیلی احترام میگذاشتند و
خیلی اهمیت میدادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمیزدند. امام حتی در اوج عصبانیت هرگز
بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف میکردند تا من
نمیآمدم، سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. حتی حاضر نبودند که من در خانه کار کنم.
همیشه به من میگفتند: «جارو نکن». اگر میخواستم لب حوض روسری بچه را بشویم میآمدند و
میگفتند: بلند شو، تو نباید بشویی…هیچگاه نشد که در نوع پوشش یا رفت و آمدم با کسی اظهارنظر کنند…»